ببخشید گایز
قبلی مشکل داشتعیدتون مبارک😍😍♥️
بیاید براتون بهترین عیدی رو اوردم😂♥️نیمچه اسمات
همینجور که داشت لبای جیمینو میخورد دستشو برد گذاشت رو نیمپلای جیمین و اونارو فشار داد که داد جیمین بیرون اومد .
تهیونگ که حالا کامل تحریک شده بود کنترلی رو رفتارش نداشت
از جیمین فاصله گرفت و لباسای خودشو در اورد
شلوارشو همراه باکسرش در اورد جیمین با دیدن طول و حجم عضو تهیونگ ترسیده به تخت چسبید و گفت
+نه خواهش میکنم .نه او..اون خیلی بزرگه
تهیونگ یه پوزخند زد و گفت
-هع اشکار نداره عادت میکنی
جیمین رو بین پاهای خودش کشید و سرشو برد نزدیک سوراخ جیمین و شروع کرد به لیسیدن سوراخش
جیمین نفساش نامنظم شده بود .
تهیونگ سرشو بالا اورد و دوتا از انگشتاشو جلوی جیمین گرفت
+چ..چیه
-ساکشون بزن .زودباشه
+چ.چ.چی میگی .
تهیونگ منتظر جواب نموند و انگشتاشو وارد دهن داغ جیمین کرد و جیمینو مجبور کرد براش ساک بزنه .
خب اگه خوب خیسشون میکرد خودش درد کمتری میکشید.
تهیونگ که از خیسیش مطمعن شد
انگشتاشو از دهن جیمین در اورد و اونارو اروم وارد جیمین کرد
با این کارش جیمین جیغ کشید و ناله ای کرد تهیونگ بعد از چند دقیقه مکث شروع کرد انگشتاشو تکون دادن
-اوه...هه فاک خیلی تنگی
+ا.هه......
تهیونگ دیه داشت از درد پایین تنش میمرد انگشتاشو از سوراخش بیرون اورد و عضوشو روش بالا پایین کردو یک ضرب واردش شد و این باعث شد جیمین برای چند ثانیه نفس نکشه
تهیونگ یکم صبر کرد و بعد شروع به حرکت کردن کرد
باهر ضربه ای که تو جیمین میزد جیمین درد بیشتریو تو خودش حس میکردگریش گرفته بود
حالا ضربه های تهیونگ اروم ولی عمیق بود
تهیونگ با دیدن اشکای جیمین گفت
-آ..هه برای چی گریه میکنی الان باید لذت ببری لذذذذت
و بعد خنده وحشتناکی کرد که گریه جیمین شدت گرفت+و..ول..م ک.کن ...اشغال...ع..ع...عوضی
-به کی میگی عوضی هااا خودت خواستی
ضربه هاشو محکم تر توی جیمین کوبوند و اگه جیمینو با دستاش نگه نمیداشت الان جیمین از رو تخت افتاده بود(بچم🥺😑)
صدای گریه های جیمین تو اتاق پیچیده بود
صددرصد جیمین از این رابطه وحشتناک هیچ لذتی نبرده بود
تهیونگ بعد چند تا دیگه ضربه تو جیمین خالی شد .
مقعد جیمین با کام تهیونگ و خون پر شده بود
جیمین همینجور بی جون گریه میکرداما حال تهیونگ هنوز جا نیومده بود
موهای جیمینو گرفت و سرشو به دیکش نزدیک کرد و محکم دیکشو کرد تو دهن جیمین
-بخورش.
جوابی از جیمین نگرفت
-دِ بخورش لعنتی دیه
و بعد شروع کرد تو دهنش حرکت کردن
انقد توش حرکت کرد که دوباره کام شد دیکشو از تو دهن جیمین در اورد .
جیمین میخواست اون مایع چندشو تف کنه بیرون که تهیونگ دهنشو با دستاش بست و گفت
-میخوریش اونو. همشو
وبعد منتظر موند که جیمین ابشو بخوره
جیمین خواست مقاومت کنه اما وقتی دید با مقاومت کردن بیشتر خودش اذیت میشه اون مایع چندشو خورد
و بعدش نزدیک بود عق بزنهبی جون رو تخت افتاده بود
تهیونگ تن بی جون جیمینو تو بغلش گرفت و به سمت حمون حرکت کرد
جیمین رو. تو وانی که اب گرم توش پر کرده بود گذاشت و شروع کرد به تمیز کردن مقعدش.
همینجورکه تهیونگ داشت کمر جیمین رو ماساژ میداد که حداقل از دردش کم بشه
جیمین روبه تهیونگ گفت
+ازت متنفرم...
و بعد دوباره از حال رفت
________________________
هایییی
دیدید وارد سال ۱۴۰۱ شدیم؟؟؟
یه سال تموم شد
امیدوارم تو این یکسال به چیزهایی که میخواستید رسیده باشین
امیدوارم سال جدید به همه هدف هایی که دارید برسید
و امید دارم اگر یه چیزیو بخوای و براش تلاش کنی
غیر ممکنه بهش نرسی
لاو یووووو
♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
YOU ARE READING
My sweet mochi (Vmin)
Fanfictionچی میشه که تهیونگ تصمیم میگیره به نیاز هاش توجه کنه؟! _فعلا متوقف شده_