PHOTOGRAPHER

667 83 36
                                    

_من ازت بدم میاد چرا نمیخوای اینو بفهمی،منو تو خیلی بچه بودیم که باهم رفتیم تو رابطه‌،من خود تو، الان بزرگ شدیم هر روز داریم ادمای مختلف میبینیم که شاید ازشون خوشمون بیاد
تمام زورشو جمع کرد و داد زد
_بس کن،نمیخوام ببینمت انقدر دنبالم راه نیوفت
سمت مرد روبه روش رفت
_دیگه دوست ندارم
تنه ای بهش زد و از کافه بیرون رفت و مرد بهت زده رو تنها گذاشت
...............................................................
(چند سال بعد)

با صدای گوشیش پک محکمی به سیگارش زد و ایکون سبز رو فشار داد
+بله
-....
+خودم هستم
-....
پک دیگه ای به سیگار زد و دودشو رو‌ صورت پسر مقابلش پخش کرد و با جمع شدن قیافه پسر نیشخند زد
+برای هماهنگی با منیجرم تماس بگیرید
ایکون قرمز رو زد و گوشیش رو رو میز گذاشت،دستشو دور گردن پسر حلقه کرد و صورتش رو جلو اورد و دست دیگشو رو کمر لختش گذاشت،سرشو خم کرد و نزدیک لبای پسر برد
+اسمت چیه
خنده ای کرد و اروم زمزمه کرد
+البته که همتون یه اسم دارید،هرزه
•م...مین هو
زبونشو رو لب پایین پسر کشید و تو چشماش خیره شد
+مین هو
•بله قربان
+جات اون پایینه
دستشو از دور گردن مین هو ازاد کرد و رو موهاش گذاشت و سرشو کشید عقب
+برو و از اون دهنت استفاده کن
تکیشو به کاناپه داد و به دستای پسر رو شلوارش خیره شد،دستشو پشت گردن مین هو گذاشت و سیگارشو رو پوستش خاموش کرد
•اخخ،م...مستر پارک
با لذت به صدای جیغش گوش کرد و ته سیگارو رو زمین انداخت
...............................................................
از ماشین پیاده شد و سمت ورودی محل عکس برداری رفت
+وقتشه چان بشو پارکی که همه میشناسن
اخماشو از هم باز کرد و لبخند زد و داخل رفت
-اقای پارک از دیدنتون خوشحالم
به دست دراز شده مرد نگاه کرد،دستشو جلو برد و تو دستای مرد گذاشت
+منم همینطور
-از این طرف لطفا
راه افتادن و مرد شروع کرد به توضیح دادن
-منیجرتون گفتن که شما همیشه قبل از عکس برداری صحنه،عکاس و چیزای دیگه رو چک میکنید و بعد نظر اصلی رو میگید
+درسته،راجب پروژه ای که قراره عکس بگیریم بگید
-بله، کار در واقع برای عطر برند
‏ACQUA DI PARMA،هستش
سری تکون داد
+عالیه،عکاستون کیه؟
-تازه کاره اما فوق العادست
مرد سرشو چرخوند
-اقای بیون،یه لحظه میاید
اخمی کرد،بیون؟،با اومدن عکاس سمتشون نفسی کشید و به پسر خیره شد،ناخواسته لبخندی زد
_کارم داشتید رئیس؟
لبخندشو جمع کرد
-بله مدلمون اقای پارک میخواستن شمارو ببینن،من تنها تون میزارم
جلو رفت و به صورت بک خیره شد
+بزرگ شدی بیون بکهیون
...............................................................
چانیول!،من قرار بود از چان عکس بگیرم؟
بهش نگاه کردم،رفتارش،حرف زدنش،چشماش،اون عوض شده بود هیچ کدوم از اینا بخش کوچیکی از چانیول قبل رو نشون نمیداد،لبخند زدم
_از دیدنتون خوشحال شدم اقای پارک
تک خنده ای کرد و یکی از ابرو هاشو داد بالا
+من اینطور فکر نمیکنم
-خب اقای پارک اینم از عکاس جوانمون،همکاری با مارو قبول میکنید؟
دستامو دور دوربینم فشار دادم و سرمو پایین انداختم
+راجبش فکر میکنم و باهاتون تماس میگیرم
...............................................................
-چان نماینده برندی که رفته بودی برای دیدن صحنشون دوباره تماس گرفت
+کدومشون دقیقا
-همون که گفتی عکاسشون تازه کاره،اگه قبول نمیکنی بگم بهشون
نیشخند زد و تکیشو به صندلی داد
+بگو قبوله
...............................................................
دستامو رو شلوارم کشیدم تا خشکشون کنم و زبونمو رو لبام کشیدم
-اقای بیون اماده اید؟
سرمو تکون دادم
_بله
سمت صحنه رفتم و تو جایگاهم ایستادم،با سر و صدای بقیه سرمو چرخوندم تا دلیل شلوغ بازیاشونو ببینم و...،دیدم اون پارک چانیول لنتی با استایل مشکیش داشت میومد و همه رو محو خودش میکرد
•اون عالیه
ناخوداگاه سرمو تکون دادم و بهش خیره شدم،سرش بالا اومد و بهم خیره شد،سریع خودمو جمع کردم
_خب‌ شروع میکنیم،لطفا نور هارو بگیرید و اون بخشی که اقای پارک ایستادن رو روشن کنید
سمتش رفتم و تقریبا نزدیک بهش ایستادم
_اماده ای اقای پارک
+بله اقای بیون
دوربین رو بالا اوردم و از لنز بهش خیره شدم و چیک
اولین عکس رو گرفتم و عکسای بعدی پشت هم تو حافظه دوربین ذخیره میشدن،نفسی کشیدم اون میدونست چطوری ژست بگیره که همه و مخصوصا منو دیوونه کنه،دوربین رو پایین اوردم
+ممنون
سمتم اومد
_میتونم عکسارو ببینم
+بله بله حتما
عکسارو دونه دونه بهش نشون دادم
_عکاسیتون عالیه اقای بیون
سرمو بالا اوردم و بهش خیره شدم
_یادمه دوست داشتی عکاس شی، یه عکاس ماهر و شدی
+ولی تو نمیخواستی مدل شی
_اره،ولی ازش ناراضی نیستم
دستشو سمت کتش برد و درش اورد
_روز بعدی عکس برداری میبینمتون اقای بیون
کت رو به طراح لباس داد و سمت اتاق پرو رفت،دوربینمو تو جاش گذاشتم
-خسته نباشید اقای بیون
+ممنون
از سالن بیرون اومدم و سوار ماشین شدم و راه افتادم،دستمو تو جیبم بردم تا گوشیمو بردارم،با خالی بودن جیبم اخمی کردم و کنار زدم
+لنتی کجا گذاشتمش
پامو رو پدال گذاشتم و مسیر اومده رو دور زدم
+حتما تو سالن جا گذاشتم
با رسیدنم به محل عکسبرداری ماشین رو پارک کردم و داخل رفتم،فقط چند نفر از خدمه بودن و سالن خالی بود
•اقای بیون چیزی شده
+گوشیمو جا گذاشتم،شما جایی ندیدینش؟
•نه ولی میگردیم براتون
سرمو تکون دادم و سمت اتاق پرو رفتم و درو باز کردم،با صدای هینی که اومد سرمو سریع بالا بردم و به چان و دختری که به دیوار چسبیده بود نگاه کردم،دکمه های باز لباس دختر و رژ پخش شدش اینکه کاملا بد موقع اومده بودم رو نشون میداد،نفسی کشیدم
+م...من گوشیمو ج...جا گذاشتم
•اقای بیون پیداش کردیم
سریع سمت خدمه رفتم و گوشیمو ازش گرفتم و از سالن بیرون رفتم،در ماشین رو باز کردم و پشت رول نشستم
+لنتی
ماشین رو روشن کردم و پامو رو پدال گاز فشار دادم و سمت خونه روندم،چیزی که دیده بودم از جلوی چشمام کنار نمیرفت و مدام قیافه دختر و نیشخند رو لبای سرخ چان تو ذهنم میومد
+قرمزی لباش بخاطر رژ کوفتی اون هرزه بود
مشتی به فرمون زدم
+بس کن بیون بکهیون بهش فکر نکن
پلکی زدم
+خودم باعث اینا شدم
...............................................................
-سلام صبح همگی بخیر
سری تکون دادم و سمت اتاق رفتم تا لباسای عکسبرداری رو بپوشم،بعد حاضر شدنم از اتاق بیرون رفتم و روی استیج ایستادم،کلافه چشمامو رو اطراف چرخوندم و نفسمو از بینیم بیرون دادم
-ببخشید اقای پارک،اقای بیون کمی دیر کردن
سمت کاناپه رفتم و روش نشستم،بعد از گذشت چند دقیقه و در سالن باز شد بک اومد
+ببخشید که دیر شد تو ترافیک بودم
سریع سمت استیج اومد
+شما حاضرید اقای پارک؟
نگاهی بهش انداختم و بزاق دهنمو قورت دادم،بک با خط چشم ها و لب هایی که برق میزد درست روبه روم بود و من بدون پلک زدن محو زیباییش شده بودم
+اقای پارک؟
سرمو تکون دادم و سعی کردم فکرامو از ذهنم بیرون کنم
_امادم
...............................................................
+خیلی ممنون از همتون عکس برداری ما تمومه،از همکاری باهاتون خیلی خوشحال شدم،امیدوارم باز هم همو ببینیم
لبخندی زد و از همه عوامل تشکر کرد
-اقای بیون،به مناسبت این همکاری عالی میخوام با تیم امشب رو دور هم باشیم،بهمون خوش میگذره اگه شما هم بیاید
دستشو رو شونه پسر گذاشت و فشاری بهش داد
+من نیاز به استراحت دارم،شما برید
پسر سری تکون داد و از سالن خارج شد،سرشو چرخوند و با خالی بودن سالن دستاشو تند کرد و با عجله دوربینشو تو جاش گذاشت،از پله ها بالا رفت تا داخل اتاقی که بهش داده بودن رو برای بار اخر چک کنه،جلو در اتاق ایستاد و دستشو رو دستگیره گذاشت که با قرار گرفتن دستی رو چشم هاش،به سرعت دستاشو بالا اوردو رو دستایی که روی چشم هاش بود گذاشت
+ت...تو کی هستی
جسمی از پشت به بدنش چسبید و زیر گوشش زمزمه کرد
_یه اشنا
...............................................................
در اتاق باز شد و داخل رفتن
+ولم کن
_هیس
چان درو بست و سمت بک برگشت
+واسه چی درو بستی؟
دست بکو‌گرفت و کشیدش جلو،سرشو خم کرد و بوسه ای رو لباش گذاشت
+چ...چیکار میکنی
_توهم میخوای بیون بکهیون
بک اخمی کرد و عقب اومد
+از کجا انقدر مطمئنی؟
چان نیشخند زد و سمت تخت رفت و روش نشست
_از اونجا که دیشب وقتی منو با اون دختره دیدی حسودی کردی
بک نفس عصبی ای کشید
+نه نکردم
_باشه تو راست میگی
چان از روی تخت بلند شد و دست بک رو گرفت و کشیدش جلو
+بهم دست نزن میخوام برم
چان دستشو دور گردن بک حلقه کرد و سرشو سمت گوشش برد
_شبیه چند سال پیش که زدی زیر همه چیو رفتی؟
بک سرشو بالا اورد و بهش خیره شد،چان دستشو محکم تر کرد
_ارهه
بک دستاشو بالا اورد رو دستای چان گذاشت
+چ...چان
سمت تخت رفت و بک رو دنبالش کشید و خیمه زد روش و دستشو از دور گردنش باز کرد
_دفعه قبل که رفتی فقط نگات کردم،ولی این بار نمیزارم همینجوری بری
+نمیخوام
بک هقی زد و دستشو رو صورتش کشید
+داری اذیتم میکنی
چان به بک خیره شد و نفسی کشید،بلند شد و سمت پنجره رفت
_برو
بک اشکاشو پاک کرد،بلند شد و سمت در رفت،دستشو رو دستگیره گذاشت،برگشت سمت چان و به پشتش خیره شد،پاهاشو تند کرد و سمت چان رفت و دستاشو دور کمرش حلقه کرد
+نمیرم،دیگه نمیرم
چان سمتش برگشت و بهش خیره شد
_نمیخوام به زور بمونی
بک روی پاهاش ایستاد و بوسه ای رو لبای چان گذاشت
+به زور نیست
چان سرشو خم کرد و چشماشو بست و شروع کرد به بوسیدن بک،بک به چشمای بسته چان خیره شد و اروم چشماشو بست،دست چان بالا اومد و رو گونه بک قرار گرفت و با شستش گونه بک رو ناز کرد،از هم فاصله گرفتن و تند نفس کشیدن ،بک سرشو خم کرد و بینیش رو رو گونه چان کشید
+تو این چند سال خیلی عوض شدی
صورتشو عقب اورد و به چان خیره شد
+دیگه نیستی اون چانی قدیم
دستاشو رو صورت چان گذاشت
+سرد شدی
_کارایی که الان داری میکنی چیه ترحم؟
چان ازش فاصله گرفت و روی تخت نشست
_تا چند دقیقه پیش میگفتی دارم اذیتت میکنم
بک سمتش رفت و روی پاهاش نشست
+فقط نمیتونم دیگه تظاهر کنم که دوست ندارم،فراموشت کردم
سرشو تو گردنت چان برد و نفس عمیقی کشید عطر بدنش رو وارد ریه هاش کرد
+نمیتونم ظاهر کنم که دلم واسه عطرت،واسه لمسات تنگ نشده
دستای چان دور کمرش حلقه شد و بک رو روی تشک گذاشت
_من این از ترحمت بدم نمیاد بیون
چان خم شد و سرشو تو گردن بک برد و شروع کرد به گذاشتن مارک روی گردنش،بک نفسی کشید و دستشو رو شونه چان گذاشت،سر چان پایین تر رفت و زبونش رو ترقوه بک کشیده شد
+اه
چان دستشو سمت دکمه های بک برد و دونه دونه بازشون کرد،نگاهی به بک انداخت و همونطور که بهش خیره بود زبونشو رو نیپلش کشید،بک قوسی به کمرش داد و دستشو تو موهای چان برد و چنگ ارومی به موهاش زد
+اومم
چان مکی به نیپل بک زد و با نیشخند عقب اومد
_هنوز رو این نقطه ها حساسی بیون،تو این چند سال باید بهش عادت میکردی
بک نفسی کشید و زبونشو رو لباش کشید
+نکردم چون کسی نبوده که بخواد این حساسیت هارو از بین ببره
چان کمی بالا اومد و سرشو خم کرد سمت لبای بک و رو لباش زمزمه کرد
_یعنی میخوای بگی تو این چند سال با هیچ
کی رابطه نداشتی؟
بک دستشو جلو اورد و رو دکمه چان گذاشت و بهش خیره شد
+نداشتم
_ولی من داشتم
دستشو رو فک بک گذاشت و لباشو تو دهنش کشید و بدون مکث بوسیدش،پاهای بک دور کمرش حلقه شد و اونو جلوتر کشید و گازی به لب پایین بک زد
_جوری که حتی نمیتونم ذره ای از کارایی که تو اون رابطه ها میکردم رو با تو بکنم
دوباره پایین رفت و مک محکمی به سینه بک زد
_این بدن واسه قرمز شدن با پارافین و فلاگر نیست
چان زبونشو رو رد قرمز رو سینه بک کشید و سرشو پایین تر برد و گازی از شکم بک گرفت و خندید
+چرا میخندی پارک چانیول
_این هنوز نرم و تپلِ بیون
زبونشو دور ناف بک کشید
+وقت نداشتم برم باشگ...
با حس دست چان رو دیکش ساکت شد و نفس سنگینی کشید،چان رو تشک نشست و دستشو رو شلوار بک گذاشت
_چی شد داشتی سخنرانی میکردی
دکمه شلوار بک رو باز کرد و زیپشو پایین کشید،باکسر و شلوار بک رو همزمان پایین اورد و از پاهاش خارج کرد،بک نگاهی بهش انداخت و دیکشو بین پاهاش پنهون کرد،چان گوشه لبشو بالا برد و دستشو رو پاهای بک کشید
_بازشون کن بک
بک سرشو تکون داد و پاهاشو سفت تر کرد
چان دستشو پایین تر برد و رو بوت بک کشید و اسپنک محکمی بهش زد
+اخ
_گفتم بازشون کن
بک اروم پاهاشو از هم باز کرد،چان دستشو رو رون بک کشید و جلو رفت و مکی به رون بک زد
+اه
سرشو سمت رون دیگه بک برد و مکی به نقطه ای ازش زد،دستشو رو دکمه های لباسش گذاشت و بازشون کرد،نگاه بک رو بدن چان میخ شد،این همون چان بود؟،دستشو رو سیکس پکای چان کشید،چان خم شد روش و گازی از فک بک گرفت،بک دستشو پایین برد و رو شلوار چان گذاشت
+این نامردیه که من هیچی تنم نیست ولی تو هنوز لباس داری
سر چان سمت گوش بک رفت و زبونشو روش کشید
_پس درشون بیار
بک دکمه شلوار چان رو باز کرد و تا زانوهاش پایین اورد،نفسی کشید و به دیک چان نگاه کرد
+بزرگه
نگاهشو بالا اورد
+احتمال خونریزیم چقدره؟
چان نیشخند زد
_زیاد
بین پاهای بک ایستاد و دستشو جلو برد و انگشتشو رو لبای بک کشید
_خیسشون کن یکم از احتمال پاره شدنت کم شه
بک دستشو رو مچ چان گذاشت و دستشو جلوتر اورد و انگشتاشو تو دهنش برد و به چان نگاه کرد،زبونشو رو انگشتای چان کشید و با صدا خیسشون کرد،چان نفسی کشید
_لنت بهت بک
دستاشو بیرون اورد،خم شد و مک محکمی به لبای خیس بک زد،دستشو پایین برد و انگشتشو رو ورودی بک کشید و اروم یکی از انگشتاشو واردش کرد
+اه
انگشت دیگش رو وارد بک کرد و اروم حرکتشون داد،انگشتاشو داخل بک باز و بسته کرد،سرشو تو گردن بک برد و مارک های کوچیکی رو گردنش گذاشت و انگشتاشو بیرون اورد و دستشو رو کش باکسرش گذاشت و پایین اوردش،از جیب روی پیراهنش کاندوم رو برداشت و رو دیکش گذاشت،خم شد و سر دیکشو رو ورودی بک نتظیم کرد و اروم واردش شد
+ایی،نه صبر کن من هنوز امادگیشو ندارم
_عه چه جالب
چان تکونی به کمرش داد حجم بیشتری از دیکشو واردش کرد
+اههه
بک دستشو رو شونه چان گذاشت و چنگی بهش زد
+ا...اروم
چان سرشو پایین اورد و بوسه ای رو گونه بک گذاشت و صبر کرد تا بک بهش عادت کنه،بک پاهاشو دور کمر چان گذاشت و کشیدش جلو و کل دیک چان رو وارد خودش کرد،دستاشو دور گردن چان گذاشت
+حرکت کن
چان تکونی به کمرش داد و ضربه ارومی زد
+اه
ضربه دیگه ای زد و کمرشو تند کرد و پشت هم داخلش کوبید
+اهه
چان سرشو بالا اورد و نگاهی به بک انداخت و ضربه ای زد
+اهه چانی
با شنیدن اسمش از زبون بک نتونست تحمل کنه،خم شد و لباشو بوسید
_جونم
ضربه محکمی زد و نفسی کشید
+اه چان
چان دستاشو رو تشک ستون کرد و ضربه هاشو محکم به پروستاتت بک کوبید
+یول
بک قوسی به کمرش داد و موهای چان رو کشید،چان تکونی به خودش داد و ضربه عمیقی داخل بک زد و بک با اه بلندی رو شکمش خالی شد
+اههه
چان به ضربه هاش شدت داد و نفسی کشید و داخل کاندوم خالی شد
_اه
چان خودشو رو بدن بک ول کرد و تند نفس کشید و نفساشو منظم کرد،اروم از بک خارج شد و کاندوم رو بیرون کشید و تو سطل کنار تخت انداخت،کنار بک دراز کشید
+چان
_هوم؟
بک خودشو سمت چان کشید و سرشو رو سینش گذاشت
+من بهت ترحم نکردم
سینه چان رو بوسید
+پارک چانیول بیا بازم باهم باشیم،من هنوز همونقدر عاشقتم
چان سمت بک برگشت و سرشو بوسید
_منم همونقدر دوست دارم بیون بکهیون
...............................................................
عیدتون مبارک لاولیا♥️
اینم یه هدیه از طرف من به شما،سال خوب و قشنگی داشته باشید
سالی پر از شادی♥️
امیدوارم که این عیدی دوست داشته باشید و ازش خوشتون بیاد

عیدتون مبارک لاولیا♥️اینم یه هدیه از طرف من به شما،سال خوب و قشنگی داشته باشیدسالی پر از شادی♥️امیدوارم که این عیدی دوست داشته باشید و ازش خوشتون بیاد

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

(اینم از عکسایی که بک از چان گرفت)

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

(اینم از عکسایی که بک از چان گرفت)

PHOTOGRAPHERWhere stories live. Discover now