۳۰_۴

4 2 0
                                    

اختلاف جز در همین سرسختی بیمارگونه عجیب تو در جستن اختلاف نیست!
نارتسیس و گلدموند_هرمان هسه

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

همه چیز برای او که مادر آدمی بود یکسان بود و لبخند شگرفش چون مهتاب بر همه چیز می‌تابید. در پیشگاه او گلدموند که به افسردگی در اندیشه بود و ماهیانی که بر سنگ‌های کف بازار ماهی جان میدادند، دوشیزه لیسبت مغرور و دیر آشنا و استخوان‌های ویکتور گمنام که در جنگل پاشیده بود به یک اندازه گرامی بود.
نارتسیس و گلدموند_هرمان هسه

1397Where stories live. Discover now