Part(2)

686 64 5
                                    

امیدوارم لذت ببرید ❤️❤️❤️

***

+الو ... ام پس کجایی ؟! دو ساعته با ادوارد تو این سرما منتظریم!

_اوووم ببخشید جس ، مشکلی برام پیش اومده نمیتونم امشب بیام...

بدون اینکه مهلت بدم حرفی بزنه ادامه میدم:

_شب خوبی داشته باشی، از ادی عذر خواهی کن. بای

+صب...

گوشی رو قطع میکنم و به حرفاش اهمیت نمیدم.
دور و برم رو نگاه میکنم!

اره من الان به بهترین دوستم دروغ گفتم! جس اگه بفهمه قطعا یه دعوای بزرگ باهام میگیره!

به بالای سرم نگاه میکنم...لامپ های نئونی تو تاریکی برق میزنن

_بریم ببینیم چی میشه.

زیر لب زمزمه میکنم . در رو هل میدم و وارد گی بار میشم.

نگاهم مستقیم می‌ره سمت جایی که میشینه. اون همیشه یه جا میشینه!

سر جاش بود...لیوان همیشگیش دستش بود و داشت سیگار می‌کشید. مثل همه ی این دو ماه نگاهش به میز بود و انگار تو دنیای دیگه ای به سر میبرد.

روی یکی از صندلی های بار می‌شینم و به بارتندر نگاه میکنم.

کاش می‌تونستم یه نوشیدنی بخورم!

نگاهم رو روی خودش میبینه. امشب خلوت بود برای همین فقط داشت لیوان ها رو دستمال میکشید.

به طرفم میاد یه بطی آبجو از زیر میز در میاره و جلوم می‌زاره.

+من چیزی سفارش ندادم!

_میدونم! حتی میتونم بگم که ۲۱ سالت هم نشده!

+پس برای چی بهم مشروب میدی!؟

_اینکه مشروب نیست.

با تعجب به آبجو نگاه میکنم و دوباره نگاهم رو تو صورتش بر میگردونم!

_این فقط یه هدیه است!

چشمکی میزنه و دوباره دستمالش رو دستش میگیره!

+به هر حال ممنون!

بدون اینکه نگاهم کنه سری تکون میده.

دست میبرم بطری رو بر میدارم و قلپی ازش میخورم. بدمزه تریم چیز توی دنیا همین مشروباس . نمی‌فهمم چرا باید بعضیا به طور متداول بخورنش!

بد مزن و هیچ فایده ای هم ندارن!

به زن نگاه میکنم. سعی میکنم نگاهم نامحسوس باشه .
با صدای خنده ای سرم رو کج میکنم و به بارتندر نگاه میکنم!

_داری اون خانوم خوشگله رو دید میزنی؟!

+هیییییع... چی؟! ... نههههههه!

از واکنش من خندش شدت میگیره.

_اوکی

خندش که آروم میشه میگه و بر میگرده سر کارش.
یه ایده به ذهنم میرسه کامل طرفش بر میگردم .

{| Naughty girl |}Where stories live. Discover now