One Shot 5 (kookv)

2.9K 109 30
                                    

کیم تهیونگ : بازیگر (همه سبک فیلمی تا حالا بازی کرده و توی امریکا فعالیت میکنه)

اسم امریکایی : ویلیام (وی)

جئون جونگوک : بازیگر (تازه اول راهشه و یه تازه کاره)
هنوز اسم امریکایی نداره...

ووت و کامنت یادتون نره❤️
______________________________________________

_هی ویل ، شنیدم امروز قراره چند تا تازه کار واسه تست بیان، کارگردان میخواد از بینشون واسه نقش "اون بی" توی داستان یکیو انتخاب کنه.

+یعنی همشون کره این؟!

_جکی میگفت بینشون ژاپنی و چینیم هست که کره ای بلدن.

ویلیام ( تهیونگ) سرش رو به نشانه تایید تکون داد و دیگه سوالی نپرسید.

هری هم توسط یه نفر از بیرون اتاق صدا زده شد، از جاش بلند شد و بیرون رفت.

از بچگی که به امریکا اومده بود تاحالا به کره نرفته بود، چون خاطرات خوبی از اون دوران نداشت.

گهگاهی دیدن هم وطناش بهش حس خوبی رو القا میکرد و باعث میشد پیش خودش فکر کنه " چی میشد اگه اون اتفاقا نمیوفتاد و من جرعتشو داشتم که حداقل شده چند ماه برم کره"

رشته افکارش با دستی که سمجانه جلوی صورتش جا به جا میشد جر داده شد.

روش رو برگردوند و با قیافه ی جذاب اما به شدت رو مخ اناستازیا رو به رو شد.

"واااااای محض رضای مسیحححح این باز چه مرگشه؟ "

دختر عشوه ای به کمرش داد و دسته نازکی از موهاش رو پشت گوشش انداخت.

جلو تر اومد و توی فاصله کمی با تهیونگ نشست.

دستش رو روی بازوی تهیونگ گذاشت.

=چیزی شده ویلیام؟ تو فکری!

تهیونگ اهمیتی به دست دختر روی بازوش نداد.

+نه، داشتم راجب نقشم فکر میکردم.

دختر خودش رو جلو تر کشید و بوسه ای روی گونه تهیونگ کاشت.

=نگران نباش ویل، تو همیشه به بهترین شکل ممکن انجامش میدی.

تهیونگ کلافه اما بیخیال نگاهی به دختر انداخت.

+خودم میدونم، نیازی به گفتنت نیست.

و از جاش بلند شد و به سمت اتاق مصاحبه رفت، آنا با دو خودش رو بهش رسوند و دستش رو دور بازوی تهیونگ گره کرد.

"اخرش یروزی یا این دختره رو میکشم یا خودمو"

نگاهی به سالن انداخت، که 7 8 تا پسر اسیایی اونجا نشسته، ایستاده و در حال تمرین کردن بودن.

رو به روی در که رسید بدون در زدن وارد اتاق شد.

کارگردان، نویسنده و چند تا دیگه از عوامل اونجا نشسته بودن و کم کم داشتن برای مصاحبه اماده میشدن.

one shot (وانشات) Where stories live. Discover now