꧁•°𝐏𝐚𝐫𝐨𝐥𝐞𝐬 𝐏𝐚𝐫𝐨𝐥𝐞𝐬°•꧂

138 37 13
                                    

خیره شدن موسیو اوه به صحنه؟
نه، مسلماً نه!
درستش اینه:
"خیره شدن موسیو اوه به ستاره‌ی روی صحنه!"

×موسیو اوه وقت رفتنه.
-اوه، به همین زودی؟
×این بیست‌اُمین باره که دارید این اجرا رو می‌بینید و تمام این بیست شب، همین عکس‌العمل رو داشتید.
-حق با توئه آلِن.
×بفرمایید این هم دسته گل همراه با کارامل، آبنبات و شکلات.
+ممنون آلِن؛ یار همیشگی من.

به طرف پشت صحنه حرکت کرد و شاهد تعظیم کارکنان به خودش، تماشاگر دائمی اجرا، بود.
در زد و بعد از اجازه‌ی ورودی که مطمئن بود باز هم با اِکراهه، وارد شد.
نشسته بود روی صندلیِ جلویِ آینه و عرقِ روی پیشونی‌اش رو پاک می‌کرد.

-بفرمایید جونگینِ عزیز، این‌ها برای شماست.
+کارامل، آبنبات و شکلات. مرسی، ولی من اون‌ها رو نمی‌خوام.
-اما چرا؟ من اون‌ها رو برای شما خریدم.
+می‌دونم. ولی می‌تونی اون‌ها رو به کسی دیگه‌ای هدیه بدی که عاشق باد و عطر گل‌های رزه نه من.
-جونگینِ عزیز بازی کردن با قلبم تو رو به کجا می‌رسونه؟ بس نیست انقدر انتظار؟
+من حرف‌های لطیفِ به ظاهر شیرین به لبم می‌شینه ولی به قلبم، هرگز. پس لطفاً تمومش بکن، الان هم خسته‌ام اگه می‌شه تنهام بذار.
-بعضی وقت‌ها درکت نمی‌کنم.
+حرف، حرف، حرف. این‌ها همش حرفن. همتون فقط حرف می‌زنید، اما دریغ از یکم عمل. تو هم با بقیه هیچ فرقی نداری.
-به من گوش کن، ازت خواهش می‌کنم، قَسَمِت می‌دم.
+چی می‌خوای بگی؟ حرف‌هایی که مثل بادِ هوائن. همون حرف‌های همیشگی. حرف از این که دیگه تنهام نمی‌ذاری؟ پس چرا تو شبی که بهت نیاز داشتم با کسی دیگه‌ای تنهام گذاشتی؟
-اما جونگین عزیز، من...
+گفتم تنهام بذار.

رفت. اما رفتنِ همیشگی از زندگیِ جونگینش؟ هرگز!

پ.ن: دیالوگ‌هایی که زیرشون خط کشیده شدن متن آهنگ ویدئو هستن.

..•𝐀𝐠𝐞𝐥𝐚𝐬𝐭𝐢𝐜 𝐌𝐢𝐧𝐝•..Where stories live. Discover now