خیره شدن موسیو اوه به صحنه؟
نه، مسلماً نه!
درستش اینه:
"خیره شدن موسیو اوه به ستارهی روی صحنه!"×موسیو اوه وقت رفتنه.
-اوه، به همین زودی؟
×این بیستاُمین باره که دارید این اجرا رو میبینید و تمام این بیست شب، همین عکسالعمل رو داشتید.
-حق با توئه آلِن.
×بفرمایید این هم دسته گل همراه با کارامل، آبنبات و شکلات.
+ممنون آلِن؛ یار همیشگی من.به طرف پشت صحنه حرکت کرد و شاهد تعظیم کارکنان به خودش، تماشاگر دائمی اجرا، بود.
در زد و بعد از اجازهی ورودی که مطمئن بود باز هم با اِکراهه، وارد شد.
نشسته بود روی صندلیِ جلویِ آینه و عرقِ روی پیشونیاش رو پاک میکرد.-بفرمایید جونگینِ عزیز، اینها برای شماست.
+کارامل، آبنبات و شکلات. مرسی، ولی من اونها رو نمیخوام.
-اما چرا؟ من اونها رو برای شما خریدم.
+میدونم. ولی میتونی اونها رو به کسی دیگهای هدیه بدی که عاشق باد و عطر گلهای رزه نه من.
-جونگینِ عزیز بازی کردن با قلبم تو رو به کجا میرسونه؟ بس نیست انقدر انتظار؟
+من حرفهای لطیفِ به ظاهر شیرین به لبم میشینه ولی به قلبم، هرگز. پس لطفاً تمومش بکن، الان هم خستهام اگه میشه تنهام بذار.
-بعضی وقتها درکت نمیکنم.
+حرف، حرف، حرف. اینها همش حرفن. همتون فقط حرف میزنید، اما دریغ از یکم عمل. تو هم با بقیه هیچ فرقی نداری.
-به من گوش کن، ازت خواهش میکنم، قَسَمِت میدم.
+چی میخوای بگی؟ حرفهایی که مثل بادِ هوائن. همون حرفهای همیشگی. حرف از این که دیگه تنهام نمیذاری؟ پس چرا تو شبی که بهت نیاز داشتم با کسی دیگهای تنهام گذاشتی؟
-اما جونگین عزیز، من...
+گفتم تنهام بذار.رفت. اما رفتنِ همیشگی از زندگیِ جونگینش؟ هرگز!
پ.ن: دیالوگهایی که زیرشون خط کشیده شدن متن آهنگ ویدئو هستن.
YOU ARE READING
..•𝐀𝐠𝐞𝐥𝐚𝐬𝐭𝐢𝐜 𝐌𝐢𝐧𝐝•..
Romance。تراوشاتِ ذهنی که هیچوقت نمیخنده。 غم عزیزه. پس مینویسم واسهات؛ از غم، از عشق، از زندگی...