𝐖

823 148 1
                                    

بالاخره جمعه رسید
سالن پر از بازیکن بود که یکی یکی از سالن خارج میشدن.
یکی از صندلی های ردیف پایین رو انتخاب کردم و منتظر بیرون اومدنت شدم
وقتی بیرون اومدی.....
اوه .......
تو واقعا جذاب به نظر میرسیدی
توی کوله پشتیمو گشتم ولی نتونستم نتمو پیدا کنم
"اممم.....ببخشید؟"
دختر به سمتم برگشت
پرسیدم
"میتونین اگه نوت دارین به من یکی قرض بدین؟ "
سری تکون داد و یه نوت که زرد رنگ و خسته کننده بود بهم داد
اوه خب......

Secret Admirer (Translated)Where stories live. Discover now