کیسه شیرینی قندی هامو محکم گرفتم و به سمت لاکرت رفتم
دستمو روی دستگیره گذاشتم و انتظار نداشتم باز بشه......
اما شد.
خندیدم و میشه شیرینی رو همراه با یادداشتی که دیروز نوشته بودم گذاشتم توی لاکرت.
بستمش و طبق عادت عصبی ای که همیشه وقتی استرس داشتم انجامش میدادم آستینامو کشیدم روی دستم.
به سمت محل همیشگیم رفتم و منتظر اومدنت شدم
اما....لحظه ای که اومدی انگاری واقعا دیوونه شده بودم نه؟
میخواستم با عجله به طرفت بدوم و تو آغوشت قایم شم......اما نشد:)
نگاهت کردم که در لاکرت رو باز کردی و مکث کردی.
یادداشت صورتی رنگو همراه شیرینی ها برداشتی و لبخند زدی.
یادداشت رو خوندی و بعد از تاکردنش گذاشتی تو جیبت و همه اینا درحالی اتفاق افتاد که اون لبخند دوستداشتنیتو روی لبت داشتی.
میشه شیرینی رو باز کردی و یکی از اونارو خوردی
دستامو محکم جلو دهنم گرفتم تا صدای جیغ زدنام در نیاد
باز لبخند زدی و کیسه رو توی کیفت گذاشتی و به طرف کلاس رفتی .≪━─━─━─━─◈─━─━─━─━≫
عوضیا اینقد صافت و عر زدنی نباشین-_-
من میرم بعدی و هم بزارم ببینم چی میشه😂
VOCÊ ESTÁ LENDO
Secret Admirer (Translated)
Romanceپارک جیمین چه کاری جز عاشق خفن ترین پسر مدرسه بودن میتونه بکنه؟؟؟؟؟ Couple: Yoonmin writer : @BangtanIsBulettproof