بعد از اینکه مینهو ماشینش رو پارک کرد گوشیش به صدا در اومد.
سه بار.
و دو بار دیگه.
و بازم دو بار دیگه...
اوه... پس هیونجین بالاخره از خواب بیدار شده بود؟معمولاً همیشه چهارده ساعت در طول روز میخوابید و پروازهای طولانیش رو بهونه میکرد، ولی خب نمیتونست مینهو رو گول بزنه؛ حتی اگه پروازم نداشت یه چیزی در همین حدودها میخوابید، درست مثل یک گربه... شایدم بدتر-
پرونده و کیف لپتاپش رو تو یک دستش گرفت تا بتونه گوشیش رو از توی جیبش دربیاره.
Hyune:• من بیدارممم
• یه جای دیگمم بیداره : ))
• [عکس]مینهو نیشخندی زد و روی عکس بلوری کلیک کرد تا دانلودش کنه، البته همین الانش هم از محتواش خبر داشت.
دیک هیونجین به شکل مفتضحانهای به سمت شکمش برگشته بود.
احمق-Hyune:
• تازه یادم رفت اون عکسی که دیروز انداختم رو نشونت بدم!!
• [عکس]
• چون تو هواپیما نت و وایفای نداشتم نتونستم بفرستمش :(((
• منتظرش بودی مگه نه؟ ؛)این یکی هم دیک هیونجین با بک گراند توالت هواپیما بود. مینهو وسایلش رو روی کف آسانسور گذاشت و درحالیکه نمیتونست جلوی نیشخندش رو بگیره تایپ کرد:
Me:• یجورایی ناامیدم کردی-
Hyune:
• خیلی بدجنسی مینی :((
• من یه ربع تمام تو دستشویی بوگندوء هواپیما خودم رو حبس کرده بودم تا بتونم یه عکس با کیفیت از دیکم برات بگیرم!
Me:• چرا کنار پنجره ننداختی؟ با تصویر ابرها و آسمون تو بک گراندش؟
• فقط دارم دوستانه نصیحتت میکنما!
• مثلاً واسه دفعه بعدی!
• اینجوری مدرن و رمانتیکترم هست!Hyune:
• اتفاقاً خودمم تو فکرش بودم! ولی اون خانوم پیری که بغل دستم نشسته بود بعد از اینکه زیپ شلوارم رو پایین کشیدم یجوری نگاهم کرد انگار من منحرفی چیزیم!! :(((
• ملت هیچی از عکاسی مدرن سرشون نمیشه!مینهو با تصورش شروع به خندیدن کرد.
پسرهی احمق!گوشیش رو تو جیبش گذاشت و رمز در رو وارد کرد و وسایلش رو روی مبل جلوی تلوزیون انداخت. گوشیش همچنان در حال ویبره رفتن بود.
هیونجین به معنای واقعی کلمه بچه بود. و احمق.
اصلاً صبر و آروم قرار نداشت و تا چیزی که میخواست رو بدست نمیآورد؛ به نق زدنش ادامه میداد.
YOU ARE READING
𝖣*𝗉𝗂𝖼 | 𝖧𝗒𝗎𝗇𝗁𝗈
Fanfiction🔛فیک ترجمه شده هیچ کس انتظارش رو نداشت که لی مینهو یک امگا باشه. در واقع اون هیچ شباهتی به امگاها نداشت، نه شغل، نه رفتار و نه حتی فرومونهاش. مینهو عاشق بوکس بود و همیشه دوست داشت کسب و کار خودش رو راه بندازه و محل کارش جایی بود که هیچ امگایی تاب...