E5

61 23 40
                                    

بطری آبجو رو برای بار چهارم سر کشید ، دیگه آخراش بود .
باید از دویونگ میخواست تا یه بطری دیگه بهش بده "آه لی تیونگ داری چیکار میکنی با خودت"
خواست بار دیگر سر بکشد که دویونگ مانع شد ، تیونگ نگاه چپی بهش کرد " چیکار میکنی بزار بخورم"
_به اندازه کافی مست شدی تیونگ بسه !
تیونگ گوش نکرد و بطری رو بالا اورد که اینبار دویونگ بطری رو از دستش گرفت "خواهش میکنم تیونگ گوش کن به حرفم ، ظرفیتت خیلی پایینه "

تیونگ نیشخند مستی زد " توعم عین اون نمیزاری "
_من میزارم، فقط به اندازه ! نمیتونم بزارم زیاده روی کنی.
_چقدر ماه قشنگه دویونگ!
دویونگ به آسمون نگاه کرد ، ماه داشت کامل میشد " هوم اره قشنگه"
بعد نگاهشو به صورت تیونگ انتقال داد ، چشم هاش بسته بود، دماغش و گوش هاش قرمز شده بود و لپ هاش گل اداخته بود .
نسیم خنکی وزید که چتری هاش رو از روی پیشونی کنار زد ، برقی توی چشمای دویونگ نشست " تو واقعا زیبایی!"

تیونگ همونطور که چشم هاش بسته بود خندید "ولی نه به اندازه جهیون "
دویونگ هنوزم غرق زیبایی پسر روبه روش شده بود ، تیونگ چانه ای کشیده ، خط فک تیز و لب های ظریفی داشت ، درست مانند بدنش ،بدنش واقعا ظریف و شکننده بود ، جوری که از بچگی همیشه غر میزد که چرا تیونگ چاق نمیشه ، پس این همه پر خوری کجا میرفت؟
این تو ژن تیونگ بود .
_کیم دویونگ مواظب باش عاشقم نشی!
دویونگ از فکر بیرون اومد و با شنبدن جمله تیونگ گوش هاش قرمز شد " یااااا میام میزنمتاااا"
تیونگ خنده مستی کرد " چون من فقط عاشق جهیونم ، اینطوری عشقت یک طرفه میشه !
دویونگ لباشو عین بچه ها غنچه کرد " کسی نخواست عاشق تو بشه "

دقیقه ای گذشت ، بینشون سکوت سنگینی بود ، هردوشون خیره به آسمان بودند .
تنها صدایی که به گوش هردوشون میخورد وزیدن باد بود .
_تیونگ از کاری که میخوای بکنی مطمئنی؟
_آره.
_ حتی اگه مجبور باشی جدا...
_آره .

جونگوو وارد بالکن شد"شما هنوز نخوابیدین ؟!
دویونگ با شنیدن کلمه خواب خمیازه ای کشید " میبینی که هنوز بیداریم "
_تیونگ مسته؟
دویونگ سر تکون داد ، جونگوو از این موقعیت استفاده کرد و با علامت به دویونگ فهموند که بیاد داخل.

دویونگ از جاش بلند شد و بهانه ای برای تیونگ اورد " خب ته من میرم بخوابم دیگه نوعم خیلی بیدار نمون "
تهش خمیازه الکی کشید و از بالکن بیرون رفت .

_چیشده جونگوو؟
جونگوو دستشو به کمرش زد " جهیون اون پایین دم دره "
_چی؟
_خیلی واضحه دارم میگم جهیون اون پایین منتظره تیونگشه!
دویونگ به خنده افتاد "تیونگش!!!"
جونگوو جدی تر شد "بله تیونگش ، دقیقا تاکید کرد «تیونگم»
دویونگ سوییشرتش رو برداشت و سمت در رفت که جونگوو بازوش رو گرفت "وایسا ببینم کجا میری؟
_مگه نمیگی جهیون پایین دم دره؟
_چرا؟
_خب دیگه میرم خودم حلش میکنم !
دویونگ درو باز کرد که جونگوو دوباره مانع شد " دویونگ شر نشه یدفعه ! "
_نگران نباش یه کاری میکنم بره رد کارش!

Blonde [JaeYong]Where stories live. Discover now