تهیونگ میخواست به عقب برگرده که سر اسلحه رو پشت سرش احساس کرد_از جات تکون نخور
زیر لب لعنتی ای زمزمه کرد و دستاش رو بالا برد و به عقب برگشت
_مثل اینکه بد رودست خوردی. هدفت از این سرقت چیه؟ زیر سوال بردن سطح امنیت ما؟
تهیونگ نهای زیر لب گفت و چند قدم عقب رفت و لگدی به دست سرپرست تیم زد که اسلحه از دستش افتاد و به نقطهی نامعلومی تو تاریکی پرت شد
نگهبان دیگه ای که شوک الکتریکی دستش بود بهش نزدیک میشد که لگدی به زیر پاش زد و بخاطر پخش زمین شدنش نگهبان سومی از ترس عقب رفت
تهیونگ خواست به سمت در ورودی بره تا از اونجا خارج بشه که یادش اومد هوسوک در رو از پشت قفل کرده بود+لعنتی..
میخواست از طریق ساعتش از جین کمک بگیره که سرپرست تیم دوباره به سمتش هجوم اورد و لگدی به سر شونهاش زد. میخواست مشتی به صورت تهیونگ بزنه که جاخالی داد و در همین حین بیسیم اون رو از جیبش بیرون کشید تا نتونه گزارش جدیدی رو به مرکز کل برسونه
و سر نگهبانی که به سمتش میاومد رو به دیوار کنارش کوبید و به بدن بی هوشش که روی زمین افتاد نگاه کردبه سمت دریچه رفت تا ببینه راه دیگهای برای بالا رفتن ازش هست یا نه که یکی از نگهبان ها لگدی به زیر پاش زد و پخش زمینش کرد. تا خواست بلند بشه سرپرست تیم دوباره با اسلحهاش بالای سرش ظاهر شد
تهیونگ که دست هاش رو تکیه گاه بدنش کرده بود تا بلند بشه خسته خودش رو رها کرد و روی زمین دراز کشید که همون لحظه صدای نامجون رو از ایرپاد هاش شنید= بهت یه راهنمایی میکنم. اسم اولین اثر نقاشی که گوتلیب شوباک نقاش آلمانی کشیده چیه؟
تهیونگ دقیقهای فکر کرد و حرف های سرپرست که ازش میخواست بلند بشه و دستاش رو پشت سرش بزاره رو نادیده گرفت و زیر لب زمزمه کرد:
+ تنفس..؟!
نامجون درسته ای گفت و اتصالش رو با تهیونگ قطع کرد
و چند ثانیه بعد کپسول حاوی مواد بیهوش کننده از دریچه به پایین پرتاب شدتهیونگ با فهمیدن ماجرا سریع نفسش رو حبس کرد و از سرجاش بلند شد
جونگکوک با استفاده از طناب بالابر از دریچه پایین اومد و گفت:- خیلی خب، بپر بالا
و دستش رو به سمت تهیونگ دراز کرد. تهیونگ هم با گرفتن دست جونگکوک خودش رو بالا کشید و به کمرش چسبید
سرپرست تیم امنیت که بخاطر کپسول مواد بیهوش کننده گیج شده بود به اون دو نفر که با طناب بالابر از دریچه بیرون میرفتند نگاهی انداخت و با تفنگش به اون سمت نشونه گرفت اما قبل از شلیک بی هوش شد و روی زمین افتاد
YOU ARE READING
《 𝑁𝑂𝑋 》
Short Story_الههی شب_ { به دنیا آمدن به نوع خود دردی است که فقط گهگاهی انسان میتواند به آن غلبه کند و به شادی و لذت تبدیلش کند، قبول و پذیرش درد و نشان دادن آن از طریق راه های مختلف چیزی شبیه به این نیست؟ مانند "هنر" } couple: kookv/taekook jener: هیجانی،اکش...