Name: rose
Couple: kookv_vkook
___________________________________
صدای دعوایشان هر ثانیه بلند تر میشد و خدمه و افراد ساکن در خانه زیر راه پله جمع شده بودند و پچ پچ میکردند که با چند جمله آخر خونه در شوک و سکوت فرو رفت
با بلند ترین حالت خودش داد زد:« اون تویی که روی انبوهی از رز های قرمز میخوابیدی و از عطر هایی با اسانس رز استفاده میکردی* »
عصبی از حرف پسر بلند تر فریاد زد:«درسته تخت من از رز قرمز ساخته شده بود و هر شب با خار هاشون تن منو نوازش میکردن »
با خار هاشون دیگه بیشتر از این نمی توانست تحمل بکند پس تیر آخر را زد و در را با محکم ترین حالت بست و اون خونه قصر مانند را برای همیشه از وجود خودش و عطرش محروم ساخت:«درسته رز ها خار دارند ولی خار هاشون از لطیف ترین پارچه های ابریشم لطیف ترند و با نرم ترین لمس ها میشکنند »
سیلاممممممممم
چطورید امیدوارم دوستش داشته باشیدمیخواستم وانشات تهگی بزارم ولی کلی ایراد داره بعد درست شدنش میزارم براتون
امیدوارم این سناریو رو دوست داشته باشید
و پارت چهار فیک my beautiful smeraldo گذاشته شده داخل همین اکانت امیدوارم اونم دوست داشته باشید
ووت و کامنت فراموش نشه 💜💜😍
YOU ARE READING
BTS Story
Fanfictionسیلاممممممممم مثل همیشه من نتونستم آروم بگیرم این بوک برای سناریو های کوتاه یا وانشات های یک یا دو پارتیه از همه ی کاپل ها یا تو ذهن خودم میاد یا نسبت که یک فن آرت مینویسم هروقت که چیزی به ذهنم اومد میزارم امیدوارم خوشتون نویسنده: E_G_O