Name: Picture
Couple: taekook
---------------------------------------------------------
با حسرت به شادی شون نگاه میکرد
چیشد که مجبوره دلتنگی شو با دیدن عکس هاشون کم کنه
چیشد که به این جا رسیدن
با شنیدن کشیده شدن چرخ ها روحش تیکه تیکه میشد و قلبش خونریزی میکرد
با چشمانی پر از غم به پشت برگشت
با شنیدن صدای عشقش صدبار مرد و زنده شد«ورق ها رو امضا کردی جونگکوک »
باورش نمیشد این کی بود این اون مردی که عاشقش شده بود نبود این مرد همسرش نبود
با خشمگینی تمام گفت«تو حالت خوبه تهیونگ برای خودت چی میگی »
سرش رو با دست هایش گرفت
قلبش تیر میکشید« متوجه ای داری راجب امضا کردن ورق جدایی مون صحبت میکنی.....متوجه ای داری راجب جداشدن مون صحبت میکنی »
با شنیدن صدای مردش که اینطور بیروح باهاش صحبت میکرد روحش تیکه پاره شد دیگه نمیتونست
«جونگکوک سختش نکن ما قبلا صحبت کردیم ما بدرد هم نمیخوریم»
«بدرد هم نمیخوریم متوجه ای چی میگی تهیونگ منو تو ده ساله باهمیم پنج ساله ازدواج کردیم خوب بودیم »
نفس عمیقی کشید با فکر به اتفاقی که افتاده
«من و تو قرار بود بچه دار شیم دوسال داشتیم تلاش میکردیم تا بتونیم به سرپرستی بگیریمش و درست موقع ای که داشت درست میشد تو لغوش کردی متوجه ای تهیونگ توعه لعنتی لغوش کردی »
«بسه بسه جونگکوک من نمیخواستم یه بچه رو هم بیارم تو این خونه که اونم درد بکشه...»
«درد بکشه متوجه ای چی میگی من لعنتی عاشقتم چه دردی کی تاحالا تو رو تو سختی قرار دادم ها....جواب بده تهیونگگ....کی هااا...کی .....کی باعث عذاب تو شدم »
«توعه لعنتی چه مرگته پای یکی دیگه وسطه تهیونگ......جوابم رو بده تهیونگ یکی دیگه هست »
«نه جونگکوک نه»
نفس کشید خوشحال شد ... البته چرا نباید خوشحال بشه عشقش برای خودش بود«پس چی تهیونگ پس چی....ما خوب بودیم خوشحال بودیم یکدفعه تغییر کردی ازم دوری میکردی »
« لعنتی بگو چه مشکلی داری اذیتت میکردم .... روت تا حالا دست بلند کردم.....چیکار کردم تهیونگ بگو....چیکار کردم که ازم دلسرد شدی......بگو تهیونگ بگو بهم......چیشد که کارمون به طلاق رسید جوابمو بده سکوت نکن تهیونگ بگو بهممممم....بگووو لعنتی »
با جمله مرد نابود شد کاملا از بین رفت
«تو دادگاه میبنمت جونگکوک»
« یعنی چی تو دادگاه میبینمت تا جواب درست بهم ندی نمیزارم بری تهیونگ»
با جواب که شنید مطمئن شد دیگه نخواهد داشتش و سکوت کرد
«روحم زخمی شده قلبم آسیب دیده است و نیاز به دارو داره اما تو داروی قلبم نیستی تو مرهم روی زخم روحم نیستی »
و رفت
------------------------------------------------
بعضی وقتا شما فقط یک کلمه میگید اما اون کلمه تا آخرین لحظه زندگی،روح فرد مقابل تون رو زخمی میکنه و شما نمیتونید اون زخم رو مداوا کنید
پس مواظب کلماتی که استفاده میکنیم باشیم
YOU ARE READING
BTS Story
Fanfictionسیلاممممممممم مثل همیشه من نتونستم آروم بگیرم این بوک برای سناریو های کوتاه یا وانشات های یک یا دو پارتیه از همه ی کاپل ها یا تو ذهن خودم میاد یا نسبت که یک فن آرت مینویسم هروقت که چیزی به ذهنم اومد میزارم امیدوارم خوشتون نویسنده: E_G_O