کیم تهیونگ عزیزم موهای بلند تو از هر مدل مویی زیبا تره
هروقت که به چهره ی تو نگاه میکنم احساس میکنم لیاقت اون چشم های پر از روح رو ندارم
اما امیدوارم که تو از ته قلبت من رو قبول کنی و دوستم داشته باشی
عشق توی زیبایی توصیف نمیشه
عشق توی هیچ کلمه ای توصیف نمیشه
اما من برای عشق یک کلمه برای فقط خودم پیدا کردمعشق توی اسم تو توصیف میشه تهیونگ عزیزم
اگه روزی دور از اینجا کسی ازم پرسید عشق برای تو چه معنایی داره تنها کلمه ی "کیم تهیونگ"رو به زبون میارم
شاید من هم روزی عشق کسی توصیف بشم اما دوست دارم اون فرد تو باشی تهیونگ عزیزم
در نامه های قبل راجب فصل مورد علاقم گفته بودم
توهم فکر میکنی پاییز زیباست؟
فکر میکنم توهم پاییز رو دوست داری
تاحالا فکر کردی که چقدر مثل رنگ های پاییز دلنشینی؟
تاحالا کسی بهت گفته بود؟
امیدوارم من اولین نفری باشم که بهت این رو میگه
دوست دارم اولین بار از من بشنوی
دوست دارم اولین نفر من باشم که زیبایی تورو بدون هیچ حسادتی به تصویر میکشم
امیدوارم وقتی نقاشی من رو دیدی به زیبایی بی پایانت پی ببری
من بیشتر از هزاران برگه رو با تصویر های تو پر کردم
بیشتر از هزاران ساعت وقتم رو به تو فکر کردم
بیشتر از هزاران بار راجبت به دوست خیالیم گفتم
بیشتر از هزاران بار کلمه ی دوستت دارم رو توی ذهنم بهت گفتماما توهم به من فکر میکنی؟
آیا چهره ام رو نقاشی میکنی؟
آیا راجبم به دوستت میگویی؟
آیا میگویی دوستم داری؟
لازم نیست هزاران بار تکرارش کنی
یک بار برای کل عمرم کافیه که این هارو از زبون تو بشنوم
تهیونگ عزیزم متاسفم که این نامه رو کوتاه مینویسم اما میدونم که درک میکنی که چقدر خسته ام
تا ساعت پنج صبح راجب نامه ام فکر کردم و حالا روی برگه خالی اش کردم
دوست دار تو جئون جونگ کوک*روی تخت دراز کشید و چشم هاش رو بست
انقدر خسته بود که زودتر از چیزی که فکر میکرد خوابش برد
حتی نتونست چهره ی تهیونگ رو وقتی بهش میگه دوستش داره تصور کنه
پلک هاش روی هم افتاد و به خواب عمیقی فرو رفتاتاق سردش پر از سکوت شد و با نسیمی که از بیرون پنجره ی نیمه باز اومد شمع کوچیکش خاموش شد و همه جا توی تاریکی فرو رفت