PART ʚ2ɞ

2.7K 288 41
                                    

از وقتی تهیونگ خونه اومده بود، جونگ کوک توی اتاق بود و اصلا به تهیونگ محل نمی داد.

تهیونگ از این رفتار جونگ کوک عصبانی شده بود، اون متنفر بود از اینکه امگاش بهش توجه نکنه و جونگ کوک الان همین کار رو می کرد.

به سمت اتاق جین هو رفت و آروم در اتاق رو بدون اینکه صدایی تولید کنه باز کرد. سرش رو از در اتاق داخل برد و نگاهی به داخل اتاق انداخت با دیدن جین
هو که خرس صورتی رنگش رو بغل کرده و خوابیده، لبخندی زد و از اتاق بیرون اومد و در اتاق رو بدون ایجاد صدایی بست تا دخترکش رو بیدار نکنه.

به سمت اتاق خودش و جونگ کوک رفت و با باز کردن در بوی سیب و دارچین امگاش رو بویید. لبخندی ناخودآگاه روی لب هاش نشست به سمت تخت و منبع
اون بوی خوب رفت و کنار امگای زیباش که انگاری باهاش قهر بود خوابید.

به سقف اتاق خیره بود و خوابش نمی برد، توی پنج سال زندگیشون، این اولین شبی بود که جونگ کوکش رو بغل نکرده بود. اون ها یه قانونی داشتن که حتی اگر باهم قهر کرده بودن توی تخت هم رو بغل کنند ولی انگار امگاش این قانون رو فراموش کرده بود...

صدلی نفس های عمیق جونگ کوکی رو که پشت بهش خوابیده بود رو می شنید و مطمعن می شد که اون هم بدون آغوش آلفاش خوابش نبرده...

طی حرکتی به سمت جونگ کوک برگشت و دستش رو دور کمرش حلقه کرد و جونگ کوک رو از کمر به سمت خودش کشید.

جونگ کوک با بغل شدنش، ناخودآگاه خودش رو بیشتر به آلفاش فشار داد و با این کارش لبخندی روی لب های آلفا آورد.

آلفا سرش رو داخل گردن امگا کرد و روی مارکش رو بوسید.

سرش رو روی شونه اش گذاشت و کتفش رو بوسید...
با دیدن لرزش جونگ کوک به بوسه هاش ادامه داد...
سرش رو از داخل گردنش بیرون آورد و لب زد

_ باش

_ چی؟

اگه امگاش می خواست تاپ باشه اون قبول می کرد.
فقط بخاطر امگاش، اون تحمل دوری جونگ کوک رو نداشت اگه با این کار جونگ کوک خوش حال می شد پس قبول می کرد.

_ تو تاپ باش.

جونگ کوک با شنیدن این حرف با هیجان به سمت تهیونگ برگشت

_ وا.. واقعاا؟؟

تهیونگ لبخندی به هیجان و خوش حالی امگاش زد

_ واقعا.

جونگ کوک خودش رو به تهیونگ چسبوند و دستش رو روی سینه اش حرکت داد و اشکال نامفهومی کشید و با هیجان زمزمه کرد

_ من.. من تحقیق کردم.. تو می تونی پاورباتم باشی... من تاپ میشم ولی تو دستور میدی.. تو.. تو هر کاری که...

_ ششش... آروم باش عزیزم.

تهیونگ دستش رو پشت کمر جونگ کوک گذاشت و نوازشش کرد.

I wanna be topWhere stories live. Discover now