پارت بیستم

150 22 4
                                    


اعتماد
اعتقاد
انتقام
و در آخر
عشقی متولد شد
حالا ، یک قدم مانده به باریدن غم!



به آهستگی دست‌هایش را از دور کمر پسر بلند قد باز کرد و زمزمه ٔ نرمش در گوش سرباز پخش شد...
با نگاهی که گره خورده به چشمان درشت جونگین بود گفت:

: در و..ببند

به سرعت فاصله گرفت و در را قفل و قدم‌های بلندش را به تکرار سمت مرد برداشت.
به تندی بار دیگر فرمانده را به جسم خسته‌اش فشرد و نفس کشید.
عمیق و دلتنگ و فشرده به قفسهٔ سینهٔ بی قرار!
در‌گوشش عاشقانه و فریبنده زمزمه کرد...

+اجازه بده ببوسمت...

:لباس تو تنم و ببین..من باید ب...

+شنیدم...قصد رفتن داشتی فرمانده!

:من تشنم سرباز

+نیازی به رفتن نیست...بمون...من سیرابت میکنم!

با چشمانی به رنگ ِ هوس درآمده اندکی از پسر فاصله گرفت.

:بعد از این دوری...تو زیادی مشتاقی!

بی ربط و ترسیده،ناگهان اعلام کرد:

+شنود؟

بیخیال سر بلند لب زد...

:من کیم؟... فرمانده اوه !

لبخند کجی روی قلوه‌ای های پسر نشست و ثانیه‌ای بعد به تندی بوسه‌های خیسش را تا چانهٔ مرد ادامه داد.

قرار به عاشقانه نبود
به عاشقانه بوسیدن و بوییدن و به درون کشیدن احساس شهوت!
تنها حس تحریک شدن یک عضوِ فعال آماده بود و یک یکی شدنی که شاید در برخورد‌های بعدی،تبدیل به عاشقانهٔ کلاسیکی میشد.
همانند هر کلیشه‌ای بوسهٔ پر فشار و نفس گیر سرباز،قدم‌های فرمانده را به سمت عقب و با اجبار هدایت کرد.
پشتِ ساقِ پای فرمانده به لبهٔ مبل پارچه‌ای که به تازگی عضوی از اتاقش شده بود برخورد ‌و‌ جسمِ در پارچه‌های تیره احاطه‌شده‌اش را روی نرمی‌اش انداخت
زانوی سرباز به لای پای مرد خزید و به آرامی نزدیکِ ران پا و عضو فرمانده را به بازی گرفت.

لب‌هایش را به عقب کشید
کنار گوش مردی که چشمانش را به روی بی شرمی‌های سرباز بسته بود،زمزمه‌ای با لحن یخ زده را سر گرفت...

+فرمانده...

چشمانش را به گوشه کنار گوش و تار موهای ظریفش دوخت.

+این اولین باریه که تو ساکتی...بهم بگو...

ضربهٔ نیم محکمی با زانو به عضوش زد.

+ بهم بگو...خوبی فرمانده اوه ؟؟

صدایش را شنید.
نالهٔ هوس انگیزی که به گوش سرباز رسید و او را بی اختیار وادار به دوباره بوسیدن ظرافت‌های فرمانده کرد.
دست سهون به شانهٔ پسر چنگ زد و او را به عقب راند.
متعجب، در روشنایی اندک نور اتاق ، به سهون خیره شد.

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Oct 07, 2022 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

ممنوعه‌منWhere stories live. Discover now