افکار مسمومی ذهنش رو درگیر کردن... چی میشد؟
جیمین میرفت؟ تنهاش میزاشت!
کنترلی بر افکار و خیالات سمی که هرثانیه بیشتر بهش فشار میاوردن، نداشت.مغزش داشت میترکید و سردرد شدیدی کل عصب هاش رو درگیر کرده بود.
دستاش رو به شقیقه های دردناکش رسوند و بهشون فشار وارد کرد.اخم های درهمش و صورتی رنگ پریده با لب هایی که برای ذره ای هوا باز مونده بود تصویر الفا روی کاناپه ی دو نفره ی اتاق کارش بود.
گرگش برای تنفس رایحه ی امگاش بی قرار بود ولی جونگکوک رمقی در پاهاش حس نمیکرد تا بلند بشه و خودش رو به امگا برسونه.
ناله ای کرد و پلک هاش رو محکم روهم فشار داد... جرقه ای از گوش سمت راستش شروع شد و با درگیر کردن مغزش جونگکوک رو وادار کرد بلند بشه و بی دلیل سمت حموم هجوم ببره.
مایع تلخ اسید معده ش به گلوش رسید و جونگکوک به محض رسیدن به حموم سمت روشویی رفت و اون مایع تلخ رو بالا اورد و آه دردناکی کشید.
با ضعف شدیدی که در بدنش حس کرد صورتش رو به سختی آب زد و کنار وان روی سرامیک های سرد حموم نشست..
این فکرهای آشفته از کجا سرچشمه گرفتن؟ مشکل از چی بود؟
چرا به همه چی شک داشت؟
این صداهای درون مغزش دلیلشون چی بود؟
صدایی از تو ذهنش داد زد و جواب همه ی سوال هاش رو داد... "جیمین"پلک های سنگینش رو از هم باز کرد و دندون قروچه ای کرد.
اون امگا!
با حماقت هاش کاری کرده که الفاش به چنین وضعی بیوفته.
جیمین... چطور انقدر بی فکر عمل میکنه؟ چطور میتونه در برابر الفاش با آلفای دیگه ای لاس بزنه؟مگه عاشق جونگکوک نبود؟ تغییر یکباره ش بخاطر چیه... با نزدیکی به الفاهای دیگه میخواد چی رو ثابت کنه؟
چرا سعی داره هربار الفا رو عصبی و از خود بی خود کنه؟آه... لعنتی.
مغزش داشت منفجر میشد!
حتی فکر به سکس دوساعت پیش دیوونه ش میکرد.
جیمین باهاش معاشقه نکرد... حتی تحریک هم نشد!
نکنه دیگه بدن جونگکوک رو نمیخواد؟ قطعا رایحه ش رو دوست نداره... شایدم سایز جونگکوک دیگه مثل قبل راضیش نمیکنه.پوزخند تلخی زد.
نمیتونست این همه بی توجهی رو تحمل کنه... دوساعت از حبس کردن خودش تو این اتاق میگذشت ولی حتی امگا یکبار هم بهش سر نزده..._جئون جونگکوک امگات دیگه تو رو نمیخواد... بهت تبریک میگم.
باخودش زمزمه کرد و نگاهش رو بالا برد... دستاش رو روی زانوهاش گذاشته و نفس صداداری کشید.
اگه جیمین به این کارهاش ادامه میداد قطعا جونگکوک فقط یه راه براش باقی میموند... توله هاش رو بعد از به دنیا اومدنشون برداره و با خودش ببره جایی که امگا نتونه پیداشون کنه.
YOU ARE READING
𝐾𝑟𝑎𝑠𝑖𝑣𝑖𝑒_S2
Romance●فول پارت فصل دوم فیکشن کراسیوی● ~|فیک: زیبایی ~|ژانر: رمنس، امگاورس، امپرگ، اسمات •●جونگکوک عاشق و دیوونه ی کراسیویِ! طوری که نفس هاش به نفس های امگاش وصله... اون دوتا با عشق کنار هم زندگی میکنن و صاحب توله گرگ شیطونی میشن. اما همه چیز با یک اشار...