قسمت دوم: یادآوری خاطرات تلخ

5 3 0
                                    


"کیم جان...."

با شنیدن اون اسم آشنا چشماش گرد شد؛ ناخداگاه اشکهایی که مدت ها بود با یول قهر کرده بودند، روی گونه هاش جاری شدند.

اون دختر 11 ماه پیش کشته شد...
و اون روز دقیقا همون روزی بود که دنیا روی خوشش رو به چانیول نشون نداد.

(فلش بک به 11 ماه پیش)

"اوپا!! چانیول اوپا صبر کن!!"

چانیول با صدای آشنا لبخندی میزنه و به سمت دختر چرخید.

"چیشده جانگ می؟؟ هروقت اوپا صدام میکنی یعنی خبریه!"

جانگ می اخمی کرد: "یااا بخاطر تو من کلاس دانشگامو ول کردم!!"

چانیول پوزخندی زد:"خیل خب! بگو چیشده؟"

جانگ می بی تعلل پاکت نامه تزئین شده ای رو به چانیول گرفت.

چانیول متعجب نگاهش کرد: "این چیه؟؟"

جانگ می هوفی کشید: "نامه ی اعترافه!! میشه بدیش به اون دوستت؟"

چانیول چهره متفکری گرفت و بعد خندید:"منظورت از دوستم، وو دو هوانه؟"

گونه های جانگ می سرخ شد و سرتکون داد:"اوهوم اوهوم تازه شمارمم نوشتم!!"

چانیول نیشخندی زد و موهای دختر رو به روش رو بهم ریخت؛ یکم بعد پاکت نامه رو ازش گرفت.

"باشه بهم میدم!"

جانگ می با خوشحالی چانیول رو بغل کرد و بعد ازش فاصله گرفت:"خیلی ممنونم!! خب دیگه من برم سر کلاس"

هنوز چانیول واکنشی نشون نداده بود که جانگ می از دیدش خارج شد.

قدم زنان به سمت زمین بسکتبال توی دانشگاه رفت؛ دو هوان روی یکی از نیمکت ها نشسته بود و چانیول با پیدا کردنش سریع به طرفش رفت.

کنارش نشست و با آرنجش به پهلوی دو هوان زد.
"چه خبر رفیق؟؟"

"آخ بابا چه مرگته"

چانیول قهقه زدن رو شروع کرد:"اعصاب نداریا! بیا برات نامه آوردم"

کنجکاو به چانیول خیره شد:"چی هست؟"

چانیول چشماش رو توی کاسه چرخوند:"احمقی دیگه! نامه اعترافه!! مثل اینکه جانگ می ازت خوشش میاد."

دوهوان ابرویی بالا انداخت و همزمان نامه رو باز کرد:"چه باحال شماره اش هم نوشته!! وایسا بهش پیام بدم"

"چه عجول!"

چانیول کمرشو به نیمکت پشتی تکیه داد و توی سکوت داشت از فضا لذت میبرد.

"خب درست شد فردا میرم باهاش سرقرار!"

چشمای چانیول گرد شد و به دو هوان نگاه کرد:"به این زودی قبول کرد؟"

The most innocent sinner Où les histoires vivent. Découvrez maintenant