فلیکس تنها عضو از گروهشون بود که هنوز تبدیل نشده بود. همه به جز هیونجین به آلفا تبدیل شده بودند و این باعث شده بود هیونجین تنها امگای گروه باشه. اکثرشون بخاطر تمایل به لمس فیزیکی و رفتارهای دلگرم کننده فلیکس، متعقد بودند که اون هم به امگا تبدیل میشه.
هیونجین از هر نظر مثل بقیه امگاها بود به جز اینکه ترجیح میداد هیتش رو تنهایی بگذرونه. اکثر امگاها یکی از آلفاهای پکشون رو انتخاب میکردند تا هیتشون رو با اون بگذرونن.
هیونجین بعد یک نمایش برای اولین بار وارد هیت شده بود. بقیه آلفاها احاطهش کرده بودند و بخاطر رایحه شیرینی که از بدن امگا بلند شده بود، آروم زوزه میکشیدند. لبهای درشت، پاهای بلند و کشیده و چشمهای معصوم، از هیونجین امگای خیره کنندهای ساخته بود.
روی زمین نشسته بود و درحالی که منتظر ماشینها بودند، با تلفنش بازی میکرد.
هیونجین با مردمکهای گشاد، گونههای سرخ و بدنی که بخاطر حضور آلفا عرق کرده بود به بالا نگاه کرد و چان ازش پرسید که میخواد هیتش رو با کی بگذرونه.هیونجین بینیش رو بالا کشیده و سری به نشونه منفی تکون داده بود قبل از اینکه از لمس شدن دوری بکنه. فلیکس که سمتی نظاره گر ماجرا بود، سعی کرده بود آسودگیش رو از روشی که هیونجین آلفاها رو عقب رونده بود، پنهان کنه.
″تو نمیخوای هیتت رو با هیچکدوم از ما بگذرونی؟″ چان با تعجب پرسیده بود.
هیونجین لبش رو گاز گرفت، به اطراف نگاهی انداخت و وقتی چشمش به فلیکس افتاد لبخند شیرینی زد. دهنش رو باز کرد تا جواب سوال رو بده و فلیکس رو صدا بزنه اما بقیه اون رو به ماشین بردند و به خونه رسوندند. وقتی به خونه برگشتند چان بلافاصله هیونجین رو به اتاقش برده بود و اسباب بازیهایی که قبل خریده بود رو بهش داده بود.
اونها خیلی زود از اتاق بیرون رفتند و بین خودشون راجب اینکه چرا به نظر نمیرسید هیونجین آلفایی رو میخواد، به آرومی حرف زده بودند. همگی این رو قبول کرده بودند، همگی قبول کرده بودند که هیونجین نمیخواد توی تایم هیتش با کسی وقت بگذرونه و همچنین، نمیخواد موقع رات کنارشون باشه.
چانگبین و هان برای مدتی از این موضوع ناراحت بودند، فکر گذروندن راتشون با هیونجین وسوسه انگیز بود. خیلی زود با این موضوع کنار اومدند و حتی جیسونگ یکبار به شوخی گفته بود که منتظره تا فلیکس هم به یک امگا تبدیل بشه چون اون نمیذاره که ازش دور بشن.
هیونجین قبل از هیت و بعد از تایم هیتش، آشفته بنظر میرسید. همیشه قبل هیت از اتاقش بیرون میاومد، رایحهش به طور قابل توجهی قویتر از حالت معمولی میشد و با لبهای پف کرده و آویزون، چشمهای خواب آلود، موهای بهم ریخته، با یه تیشرت اور سایز و باکسر به تن، از اینکه خیلی گرم بود ناله و شکایت میکرد. هیونجین همه رو اطراف خودش داشت، اطرافش میپلیکیدند و هرچیزی که میخواست رو بهش میدادند. هر چقدر که دلش میخواست براش غذا میآوردند و به سرعت حرکت میکردند تا هر لباسی که امگا برای نست بهش احتیاج داشت رو براش بیارند. حتی مینهو به هیونجین پیشنهاد داده که موقع هیت کنارش باشه اما امگا اون رو مثل بقیه پس زده بود.
ESTÁS LEYENDO
𝐅𝐚𝐥𝐥 𝐢𝐧 𝐥𝐨𝐯𝐞 𝐰𝐢𝐭𝐡 𝐚 𝐬𝐢𝐧𝐠𝐥𝐞 𝐭𝐨𝐮𝐜𝐡
FanficCouple: Hyunlix Felix Alpha, Hyunjin Omega Genre: Omegaverse, Romantic, Smut هیونجین وارد پک چان میشه، جایی که با آلفای محافظ لی فلیکس دچار مشکل میشه. -Cover by Evan