ی وقتا خیلی درد داری اونقدر ک ناخواسته چشمات فقط با شنیدن یه اسم خیس میشه
ی اسم ک بلدته
که میشناستت و چشماتو خوب بلده بخونه
این روزا فقط اسمت همرامه..
یه اسم ک خوب بلده چشمامو غمگین کنه شهرزاد
YOU ARE READING
اَز مَن بَرای تُ؛
Short Storyهمه چی یه رنگ آبیِ نامشخصی رو به خودش گرفته تموم چیزی که میبینم رنگیه که هیچوقت از بین رنگها انتخابش نکردم و با این حال،به طرز غیرمنتظرهای داره رنگ مورد علاقم میشه،رنگِ گرفتگی و طیف عمیق.
بِه نام تو ؛
ی وقتا خیلی درد داری اونقدر ک ناخواسته چشمات فقط با شنیدن یه اسم خیس میشه
ی اسم ک بلدته
که میشناستت و چشماتو خوب بلده بخونه
این روزا فقط اسمت همرامه..
یه اسم ک خوب بلده چشمامو غمگین کنه شهرزاد