یه جاهایی به خودت میای و به خودت میگی این تویی؟
کسی که میخواستی باشی اینه؟
یه جاهایی دلت برای خودت تنگ ميشه
درست مثل یه ماهی که میدونه بقیه از پشت شیشه تحسینش میکنن ولی دلش برای خوده آزادش تنگ شده
منم برای خوده قبلیم دلتنگم شهرزاد
تو هم غم توی چشمامو دیدی مگه ن؟
توهم دیدی چطور تنهام ن؟
تو ک میدونی چرا برنمیگردی؟
YOU ARE READING
اَز مَن بَرای تُ؛
Short Storyهمه چی یه رنگ آبیِ نامشخصی رو به خودش گرفته تموم چیزی که میبینم رنگیه که هیچوقت از بین رنگها انتخابش نکردم و با این حال،به طرز غیرمنتظرهای داره رنگ مورد علاقم میشه،رنگِ گرفتگی و طیف عمیق.