این قسمت = شروع
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
این داستان کمی متفاوت است .
داستانی با انسان های بسیاری که از اتفاقات تاریک و دردناک ، زنده و سالم ماندن را میربایند .آن تاریکی و دردناکی ، همیشه رقیبی برای جنگ را می طلبند .
برای رقیب هایشان چنین رقم میزنند که دردناکی ای همچون جنس خون
تاریکه ای همچون جنس رعب و وحشت !آنها فقط برای ربودنِ سالم ماندن ، به آبو آتش میزندند .
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
1:27 at midnight
(ساعت یکو بیستو هفت دقیقه آخر شب)
دورو اطرف به وضوح ؛ از دود های سیگار و بو های الکل و نوشیدنی های مختلف پر شده بود .
تقریبا افراد داخل خونه مستو گیج برخورد میکردن
به طوری که در دیدار اول فکر میکنید دارید با یک سری معتاد هم صحبت میشید .این مهمونی ها و دور همی ها برای این گروه از دانشگاه زیاد نمیتونست کش پیدا کنه همش همش یک سال تا به پایان رسوندن کالجشون باقی مونده بود .
دختری که جز اکیپ بود و بِوِرلی نام داشت ؛ لبشو با زبون خیس کرد گفت+ نوبت منه که بچرخونمش .
اکیپ دانگشاهیشون رو یک دور کامل بر انداز کرد و بعد برای چرخوندن بطری اقدام کرد ؛ حاصلِ چرخشش ، سوال پسر از بریتنی بود
بریتنی تمام مدت وقتش رو در حین بازی ، صرف نوشیدنی های الکل دار کرده بود و باعث میشد که گوش هاش داغ بشن ؛
لبشو گزید به پسر جذاب گروه چشم دوخت .
تنها پسر آسیایی ای که تو این دوران تو گروهشون بود .
جئون جونگکوک از کره ی جنوبی متولد 1997 میلادیجونگکوک با لهجه ی خارجی ای که داشت سوالشو پرسید تا فقط بازی بچرخه و تمام بشه
- جرئت یا حیقیت
بریتنی جوابشو به ریلکس ترین حالت ممکن داد .
+ حیقیت
جونگکوک حالت متفکری به خودش گرفت و بعد از مکث کوتاهی لب زد
- احمق ترین آدم دانشگاه از نظر تو کیه ؟
چون این بازی داشت به چرت و پرت ترین مرحله از خودش میرسید
شاید فقط هیجانی برای اون چندتا جوان نداشت که از همه چیز های هم خبر دار بودن و نیازی به دونستن نداشتند .
چیزی برای پرسش نمیموند وقتی از راز های هم خبر دار بودن .
یک گروه ۷ نفره با حاصل سه دختر و چهار پسر جوان .بریتنی چشم غره ای رفت و به حرف زدن دهن وا کرد
+ هیی اینو همتون میدونین ! نیازی به گفتن داره ؟
YOU ARE READING
𝐬𝐚𝐯𝐞 𝐮𝐬 | jungkook
Horrorاین کتاب ، داستان یک پسر و دختری را روایت میکند که همراه با دوستان جوانشان فقط از روی کنجکاوی روحی احظار میکنند و به دام عذابی دردناک می افتند ! ____________________ قسمتی از فیک : - همه را بیرون راند و با عجله از انجا دور شدند اما ، دخترکش ، با سن...