save us | بوسه

310 27 32
                                    

این قسمت :

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

+ من تاحالا بهت گفته بودم تورو پس میزنم ؟

جونگکوک سرشو به طرف تسا میبره و نگاهی به چشم های اون می اندازه

+ تو خیلی احمقی جونگکوک

پسر نسبت به این اعتراف یهویی تسا واکنشی نشون داد
انگار بیشتر گیج شده بود

+ تموم این دو سه سالی که پنسیلوانیا پیش ما گذرونی ، البته اگر بخوایم چند ماه قبلشو فاکتور بگیریم ؛ تو انقدر درگیر علاقه ی خودت بودی که متوجه ی اطرافت نشدی

- منظورت چیه؟

تسا ریز میخنده و با جونگکوک تماس چشمی برقرار میکنه

+ برام مهم نیست کل این چند ماه چه اتفاقی افتاد ، برام مهم نیست که باعث و بانیش تو بودی .

آب دهنشو قورت میده و خیلی ریز لبشو به دندون میگیره
و ادامه ی حرفشو به زبون میاره

+ من بیشتر از هر چیزی بهت اعتماد دارم کوک ، چون تو باعث شدی دید دیگه ای به پسرا داشته باشم و ...

قیافه ی جونگکوک کاملا آروم به نظر میرسید دیگه خبری از اون اشک های مزاحم نبود
حالا صدای گرم و دل نشین دخترک داشت عین یه لالایی براش عمل میکرد

+ و با خودم گفتم پس این امکان داره که همشون بدجنس نباشن ، نگاهای بدی بهت نداشته باشن ، و خاطرات خوبی برات بسازن

+ تو میدونی که پسرای دورو برم قبلا تعدادشون زیاد بود و همشون منو به خاطر بدنم یا چیزایی مثل این میخواستن . اما تو اینطوری نبودی ؛ با اینکه تمام این مدت ازم خوشت میومد ، هیچ وقت اذیتم نکردی یا تصمیمات بدی نگرفتی

پوست لبشو به دندون گرفت
با خودش کنلجار میرفت از اینکه شاید الان وقت اشتباهی باشه که اینارو به پسر بگه و شاید جونگکوک الان حوصلشو نداشته باشه

اما اون قصد داشت حالا که تا اینجارو گفته تا اخرش ادامه بده
ابرو هاش از نگرانی بالا رفتن اما ادامه داد

+ حالا متوجه شدم که وقتی بهت نزدیک میشم ضربان قلبم اوج میگیره ، نمیدونم تو به این چی میگی شاید عشق ، شاید علاقه ولی هرچی که هست منم بهش مبطلا شدم

هر کلمه ای که از دهنش خارج میشد پروانه های زیر شکمش بیشتر بال میزدن
دوست داشت بدونه تو دل جونگکوک چه خبره
یعنی اونم همین حسو داره الان ؟

+ تمام حرف هام میخواد داستانی با موضوع "منم دوست دارم" رو بهت اثبات کنه جئون جونگکوک

تسا میتونست تا ابد اینجا بشینه و به صدای نفس هاش گوش بده ؛ تمام اجزای صورتش رو کاملا آنالیز کنه

𝐬𝐚𝐯𝐞 𝐮𝐬 | jungkook Where stories live. Discover now