save us | کتاب نفرین شده

219 31 10
                                    

این قسمت : کتاب نفرین شده

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

اینکه از کتابخونه ی پنسیلوانیا شروع به گشتن و تحقیقات در مورد جنگل سوخته کنن  بهترین ایده ای بود که به ذهنشون میرسید .

درسته که راه های بهتری داشتند ، مثلا کمک گرفتن از کشیش های کلیسا یا افراد با تجربه و این کاره ! اما تصمیم داشتن از عقلِ جاهل خودشون برای نجات استفاده کنن و بقیه گزینه هارو بزارن برای روز مبادا .

- ششش یواش تر ، اگر کسی صدامونو بشنوه بی چاره ایم

کارن اینو محض احتیاط گفت و کنار رفت تا اخرین نفر هم وارد کتابخونه تاریک پنسیلوانیا بشه .

شب بود و هوا غمی داشت
جو بینشون خیلی متشنج بود ؛ به آرومی پا میگذاشتن و پله هارو طی میکردن تا به زیر زمینی برسن که به کتابخونه ختم میشد .
مکان عظیم و سردی پیش روشون بود

موقعه ای سرو کلشون اینجا پیدا شد که مثل همیشه دیر وقت و تعطیل بود
نگهبان های کتابخونه ی پلنسیلوانیا شیفت داشتند اما انگار امشب شیفتی در کار نبود 
از شانس خوبشون .

از قیافه های متحیرشون میشد فهمید که اینجا به مَجاز هیچ کدومشون خوش نیومده باشه پس کمی در سکوت سپری شد

در نهایت همه به سمت صدای تسا برگشتند
دختر داشت با پچ پچ و تردید مکالمه ای رو آغاز کرد

+ باید از کجا شروع کنیم ؟؟

- باید پخش بشیم هر کسی بخش های مخلتفو بگرده

کارن چراغ گوشیش رو کرد و به دنبالش بقیه هم همین کارو کردن

- من بخش A رو میگردم

بریتنی با جمله ای ، ترس خودش رو به بقیه نشون داد

+ اینجا خیلی تو در توعه مطمئنید باید جدا شیم ؟؟

دوستش بورلی چینی به بینیش داد و با لبخند کوتاهی لب زد

+ لازم نیست از چیزی بترسی اینجا روح نداره .

و بعد مکالمشون سرآمد پیدا کرد و همه از هم جدا شدن ،
لازم نبود نگران چیزی باشن وقتی کوچیک ترین صداهم اکو میشد ، مگه نه ؟

بورلی کمی دور تر از بریتنی دست گذاشت رو کتاب های قدیمی
ظاهرشون میگفت چندین ساله که باز نشدن و دارن خاک میخورن .

ظاهرشون درست هم میگفت چون خیلی کم پیش می آمد از کتاب ها استفاده بشه و معمولا دانشجو ها فقط برای درس خوندن به اینجا سر میزنن ، مگر اینکه برای تحقیقات سنگینشون نیاز داشته باشن کتاب هارو قرض بگیرن .

𝐬𝐚𝐯𝐞 𝐮𝐬 | jungkook Where stories live. Discover now