part 07 🥱😴

41 10 22
                                    

سوهو کنار سهون که سرش تو گوشیش بود ، نشست و سرشو روی شونه‌ی اون گذاشت

+چی نگاه میکنی

سهون گوشیشو به طرف سوهو خم کرد

_ویدئوهای فن‌مید سهسو تو یوتیوب

+هونا هنوزم اونارو میبینی

_اوهوم چون باید بدونم فنا از چه‌جور مومنتی خوششون میاد تا دفعه بعدی مومنتی بدیم که فنا دوست داشته باشن و مارو شیپ کنن

سوهو خندید

+یا اگه مومنت زیاد بدیم اس ام باز هم بهمون میگه که سعی کنین تو کنسرتا و جاهای دیگه انقدر بهم نچسبین
یادت نیست بعد اون مومنت که تو کنسرت داشتیم سومان سنگسنگ نیم چقدر باهامون بحث کرد

+یا اگه مومنت زیاد بدیم اس ام باز هم بهمون میگه که سعی کنین تو کنسرتا و جاهای دیگه انقدر بهم نچسبینیادت نیست بعد اون مومنت که تو کنسرت داشتیم سومان سنگسنگ نیم چقدر باهامون بحث کرد

Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.

(منظور این مومنته👆)

_اوهوم ولی ما که بازم بعد اون حرفا کلی مومنت دادیم

+همینطوره ولی من نمیخوام که بیشتر از این حرفاشونو بشنوم

_یاااا مثل چانیول و بکهیون باش یا جونگین و کیونگسو

همیشه تو محافظ کار بودی برای همیناست که خیلیا اصلا به فکرشونم نمیرسه که منو تو 11 ساله با هم باشیم

+ حتی اگه محافظ کار باشم هم این همه مومنت دادیم
تازه اینا فقط به خاطر خودمون و محافظت از گروهه به عنوان یک لیدر

_ میونا لطفا انقدر جدی نگیرش. فن ها فقط دنبال شیپ کردنن و این باعث نمیشه که اتفاقی برای گروه بیفته

سهون درست میگفت... سوهو همیشه زیادی نگران بود و بیشتر این هم به خاطر این بود که لیدره و همیشه باید به فکر گروه و اعضا باشه...تو همین فکرا بود که سهون صورت سوهو رو قاب گرفت و بوسه نرمی روی لب‌هاش زد.

کاری که هر وقت سهون کسی دلخور میشد ولی نمیخواست نشون بده انجام میداد

سهون میخواست پاشه که سوهو محکم دستاشو گرفت و باعث شد سهون دوباره سر جای قبلیش بشینه

_چیزی شده؟

سوهو بعد از چند لحظه مکث رو به سهون کرد
+بیا بعد شام و قبل خواب نگاهشون کنیم! ویدئوهای فن‌مید سهسو رو!

چشمای سهون از خوشحالی برق زد و سوهو رو به آغوش کشید
_باشه میونیِ من!

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-__-__-__-__-__-___-__-

#آه خوابم نمیاد

چانیول غلتی در سر جاش زد و گوشیشو برداشت

#فردا باید به تمرین بریم پس باید بخوابم!

و گوشی رو دوباره سر جاش گذاشت.

#ولی هنوز خیلی دیر وقت نیست!

همینطور که با خودش درگیر بود گوشی رو برداشت و به صفحه چتش با بکهیون رفت

با خودش فکر کرد

#دلم برای هیونیم تنگ شده

میخواست بالاخره گوشیشو خاموش کنه و بخوابه که بکهیون بهش پیام داد

'یولا خوابی؟ از سو شنیدم که فردا برای کنسرت اس‌ام تمرین دارین! واقعا دلم میخواست که منم اونجا بودمㅠㅠ با اینکه میدونم بی من خوش نمیگذره ولی خب امیدوارم تمرین بهتون خوش بگذره فردا و برای استیج اصلی هم فایتینگ!!!🍓😘
دلم برات تنگ شده آه کاش زودتر سربازیم تموم بشه تا برگردم پیش شما بچه ها'

چانیول سریع قبل از اینکه احتمالا بکهیون بخوابه تایپ کرد

#بکهیونا خوبی؟ راستش همین الان تردید داشتم که بهت پیام بدم چون فکر کردم شاید خواب باشی!
اونقدر دلم برای بغل کردنت تنگ شده که نمیتونم توصیف کنمㅜㅜ
اره فردا تمرینه و صددرصد بدون تو به من خوش نمیگذره عشق توت فرنگی من3>

'پس خواب نبودی! منم همینطور دلم خیلی برای تو و همه اعضا تنگ شده و بدون تو اصلا روزها نمیگذرن...
یاااا باز هم که بهم گفتی عشق توت فرنگی!'

#اوهوم چون من خیلی بیشتر از اون مقداری که تو توت فرنگی رو دوست داری دوستت دارم برای همینه که اینطوری صدات میکنم!

'ولی اون موقع باید عشق چانیولی من صدام کنی! چون من خیلی بیشتر از توت فرنگی عاشق توام'

#نباید بیشتر از این ادامه بدی چون الان اینجا نیستی تا بغلت کنم و همینطور هم من باید امشب زودتر بخوابم چون فردا باید زود بیدار شم🍒

'باشه چانیولا شبت بخیر امیدوارم که خواب سیاه نبینی و به جای اون خواب منو ببینی~ هه هه‌هه'

#دیدن خواب تو که چیز جدیدی نیست هیونی من شب تو هم بخیر

و بعد از خاموش کردن گوشیش با کلی حس خوب بالاخره خوابش برد.

°^°^°^°^°^°^°^°^°^°^°^°^°^°^°^°^°^°^°^°

پارت هفت تقدیمتون^^

behind of the love shot dance practice behind🍷🥀Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang