سلام
این پارت یه جورایی هدیه به ریدرهایی که تا اینجا همراهم بودن و حمایتم کردن. مخصوصا
Mahlena12پارت حاضر بود و من فقط نخواستم تا منتظرتون بزارم. اما لطفا و خواهشا وُت و کامنت یادتون نره، پارت بعد حاضره و فاصله آپ کردن به خودتون بستگی داره.
قسمت (دید زین) یا همون (Zayn P.O.V ) میتونید با آهنگ های:
This is me trying
Peaceاز تیلور سوئیفت گوش کنید.
Ne dil yeter seni anlatmaya
نه زبانم می تواند وصفت کند
ne göz kiyar sana bakmamaya
نه چشانم می تواند نگاهت نکند
ne ellerim doyanir sana dokunmaya
و نه دستانم از لمس کردنت سیر میشوند
ne kollarim uzanir seni sarmaya
نه بازوانم بلندتر میشوند که تو را در آغوش بگیرند
bir ömür boyu hiç kimse sen olmuyor
در تمام زندگی من هیچ کس ذره ای مثل تو نبود و نیست.
sen sadece ömur birtanesin
فقط تو تا آخر عمر یکی دردانهام هستی
ve ben senin efsanen
و من افسانه تو هستم
hatıra gibi ömur boyu unutmarim
همچو یک خاطره تا آخر عمر فراموشت نمیکنم
yemin ederim
قسم می خورم
Zayn P.O.V
کلافه دستم را روی صورتم میکشم، زیر چشمانم حلقه سیاه باریکی وجود دارد که شاید ناشی از گریههایی باشد که او هیچوقت نمیبیند، ناشی از بیخوابی های که فکر فردا برایم به همراه میآورد.
حداقل افتخار میکنم که میتوانم درباره احساساتم با خودم و او صادق باشم. بیتقصیر ترین بخش این رابطه اوست. اویی که حتی نمیداند باید برای احوال نامعلوم من چه کند. میدانم که اکثر مواقع به خاطر من در مضیقه قرار میگیرد و من هیچ کاری برای پس زدن عشق و علاقه او از دستم برنمی آید.
حتی وقتی تاریکترین نقطه های گذشته و حالم را نشانش میدهم، این لیام است که نور خود روی آن بخش های تاریک میاندازد و بی هیچ منتی عشق میورزد. همین من را میترساند، همین شعله آتشین عشقی که در چشمهایش میبینم؛ اگر یک روز صبح وقتی از خواب بیدار شدیم تمام این آتش تبدیل به خاکستر شده باشد، چه؟ اگر یک روز دیگر چشمانش برایم گرم ترین نقطه دنیا نباشد، چه؟ اگر تن رنجورم را فقط سرد و سردتر کند چه؟
و بدتر از این ترس و وحشتی که خواب را از چشمانم میدزدد، خود من هستم. من از خودم متنفرم، فقط به خاطر کاری که با لیام میکنم. لیام را سرگشته و حیران بین کوهی از مشکلات و کویری از سختی ها میگذارم و خودم هم گوشهای مینشینم و اشک میریزم. انگار تنها کاری که واقعا در آن خوب هستم، اشک ریختن است.
ESTÁS LEYENDO
Delibal [Z,M]
Misterio / SuspensoCompleted کلمهی "دلیبال" " Delibal": نوعی عسل که مقدار کم آن شفا دهنده و مقدار زیاد از آن کشنده است. آدمی را دلیبال صدا میزنند که نه توان تحمل دوریش را دارند و نه توان نزدیکی بیش از حد به او را. ژانر: معمایی، جنایی، رومنس Cover by @imfatwzh ⚠️ای...