Author: Naj
•T.me/kaisooficology+جونگینی اون چی بود گفتی؟
-من چی گفتم؟فلش بک EXO' CLOCK روز دوم
از صبح به هرطریقی که تونسته هیونگش رو لمس کرده بود، یه جورایی از بدن جدیدشم خوشش میومد، اصلا هرچیزی که مربوط به کیونگسو هیونگ باشه به احتمال ۱۰۰درصد برای جونگین شیرین ترین موضوع تو دنیا محسوب میشه.
هرچقدر سعی کرد بازهم نتونست خودش رو کنترل کنه و درآخر حرفش رو زد.
-دی او منتظر بدنتم
بعدش بازوی هیونگ محبوبش رو فشار داد و اون نگاه لعنتی کیونگسو بهش این رو میفهموند که اونم خوشش اومده ولی چند لحظه بعد این چانیول بود که هردوشون رو از غرغرهای بعد از استیج سوهو هیونگ نجات داد.پایان فلش بک
+حالا یادت اومد؟
روی تخت نشسته بودند و باهم انیمیشن جدید رو نگاه میکردند که جونگین، با یاداوری اون روز تمرکزش رو از دست داد و به سمت هیونگش برگشت، شونه ی کیونگسو رو هل داد و روی بدنش خیمه زد.
-فقط یادمه چقدر داشتم خودمو کنترل میکردم تا همونجا لباست رو از تنت درنیارم
کیونگسو ریز خندید و با انگشت اشاره ضربه ای آروم به نوک بینی جونگین زد.
+خب الانم برای اینکار دیر نیست...
با شیطنتی که در چشمهاش فریاد میزد و دستی که بی مهابا به زیر لباس دوست پسرش کشیده میشد این حرف رو زد و جونگین رو به مرز جنون رسوند.
-هیونگ، خیلی داری شیطونی میکنی!
+مگه تو اینطوری دوست نداری؟
سرش رو به سمت بالا کشید و سریع لبهای جونگین رو بوسید و عقب کشید. جونگین خیره به شیطنت پسر کوچکتر، سرش رو پایین اورد بازیای که شیطون کوچولوش شروع کرده بود رو ادامه داد. لب بر لب کیونگسو گذاشت و با لذت میبوسید و دستهاش سرتاسر بدن کیونگسو رو طی میکرد ولی این همه ی بازی نبود و به نظر جونگین بازی از اونجایی شروع میشد که اون میخواست. با یک حرکت چرخید و حالا کیونگسو روی شکمش نشسته بود.
-برام لخت شو بیبی
کیونگسو که با دست هاش به سینه ی جونگین تکیه داده بود، خودش رو عقب کشید و پوزخند شیطنت آمیزی زد.
+من تاپ باشم؟
-آره اینبار بازی دست تو
کیونگسو لباسش رو درآورد و به گوشه ای نامعلوم پرت کرد و با حرکت ریز باسنش روی دیک جونگین باعث شد تا ناله ی اون پسر رو دربیاره. خم شد و آروم و آهسته لبهاش رو بوسید و دکمه های پیرهن جونگین رو یکی بعد از دیگری باز کرد و این بوسه رو به سمت گردن و بعد سینه ی خوش فرم دوست پسرش رسوند. جونگین نمیتونست بیکار بشینه یا زمانی رو بخواد هدر بده برای همین کیونگسو رو متوقف کرد لباسهاش رو به کناری انداخت و دو انگشتش رو میان دهان اون برد.
-میدونی خیلی خوبه که دوست نداری شلوار بپوشی؟
جونگین انگشت خیسش رو آروم وارد کیونگسو کرد و با لبهاش ناله های خفه ی اون پسر رو بلعید، عجله داشت؟ البته
کی قدرت اینو داشت درمقابل بدن سکسی و شیرین کیونگسو مقاومت کنه؟ پس سعی داشت هرچه زودتر اون رو برای یک شب هات آماده کنه!
-میتونی خودت انجامش بدی؟
کیونگسو خمار نگاهی بهش انداخت و سرش رو به نشونه ی تایید تکون داد. عقب تر رفت و اول سعی کرد تا با لیسی که به سرتاسر دیک جونگین میکشه اون رو خیس و آماده کنه و بعد خودش رو تنظیم کرد و آهسته دیک دوست پسرش رو وارد خودش کرد.
این صحنه همیشه بهترین تصویر جونگین از کیونگسو محسوب میشد، صحنه ای که کیونگسو با شهوت زیاد و چشمهای خمار شده روی دیک جونگین نشسته و سعی داره خودش رو برای حرکت اماده کنه!
-وقتی گفتم منتظر بدنتم، دقیقا همچین چیزی رو تصور میکردم
دست هاش رو تو دست های هیونگ دوست داشتنیش قفل کرد.
-حرکت کن
سواری گرفتن از دیک جونگین برای کیونگسو دوستداشتنی ترین پوزیشن بود چون خیلی عمیق میتونست اون رو توی بدنش حس کنه، کیونگسو توانایی حرف زدن نداشت وگرنه میخواست درجواب بهش بگه که "وقتی با لبخند سرم رو روی استیج تکون دادم یعنی منظور کامل حرفت رو گرفتم" ولی هردو در لذتی که از بدن هم میگرفتند غرق شده بودند و صدای ناله های نیاز و خواستنشون سرتاسر اتاق رو پرکرده بود.
بعد از چند حرکت، جونگین فهمید هیونگش خسته شده برای همین کمرش رو محم گرفت و خودش به کیونگسو کمک کرد و کیونگسو دستش رو به عضوش رسوند تا هردو باهم به اوج برسند و یه شب خاطره انگیز دیگه رو رقم بزنند.
کی فکرشو میکرد وسط دیدن انیمیشن کیونگسو دکمه شیطنش فعال بشه و بخواد با یاداوری اون روز یه همچین شب هاتی رو برای هردو رقم بزنه؟ بعد از اینکه هردو ارضا شدند جونگین به حالت نیمه نشسته درومد و لبهای هیونگش رو عمیق بوسید و کیونگسو خسته اون رو هل داد و روی بدن جونگین دراز کشید، نفس نفس میزد و جونگین خواست اون رو بغل کنه و درآرامش باهم بخوابند که کیونگسو مانع شد.
+حالا که انقدر منتظر بدنم بودی بریم برای راند بعد؟
YOU ARE READING
Kaisoo Moment Book
Short Storyداستان های کوتاه و هیجان انگیز از مومنت های کایسو🐻🐧 یادتون نره با ⭐و🗣 از نویسنده حمایت کنید.