[ جنون ]
…flashback…
صدای خنده های تمسخر آمیز بچه های همسن و سالش، باعث دریایی شدن گوی های زمردیش شدن.
~ ای ترسو... گریه نداره که ایزوکو... حقیقت همینه... دقیقا مثله یه جلبک بی ارزشی... سبز و بدرد نخوری، حتی صورتت هم پر از لَکَست... خیلی زشتی... ها ها ها ها...دونه دونه مروارید، از توی چشماش قل خوردن و توی فضای اطراف صورتش شناور شدن. چشمهاش رو پوشوند و با سرعت سمت محلی که براش پر از ارامش بود شنا کرد. نفهمید چطوری رسید و به محض باز شدن در خونه، از کنار مادرش رد شد و توی اتاقش پناه گرفت.
برگ بزرگ نارنجی رنگی و که حکم پتو رو داشت رو روی سرش کشید و به گریش دنیای بیشتری داد. اون فقط میخواست مثل بقیه بچهها بازی کنه! صدای نگران پری سبز رنگی که درست مثل خودش بود توی آب موج زد
+ایزوکو... چیشده عزیزم؟دل کوچیک و شکستش، دووم نیاورد و با گذاشتم دستاش روی چشمهای پف کردش شروع به گلایه کردن کرد
_ مـــــامـــــان... من... هق... من... چرا اینقـــــدر... زشتـــــم؟ دوستام... مسخرم... می...میکنـــــن... هق... مامـــــان... من مثل... جلبکم؟ مگـــــه نـــــه؟ هق... همشون... همینو میگـــــن...لحن مهربونه اینکو، درحالی که پسر کوچولوش رو با پتوی دورش توی بغلش میکشید، توی فضای پر از رنگ و برق اتاق طنین انداخت
_کوچولوی دوست داشتنی من... تو زشت نیستی! تو خاصی... آخه کدوم پری توی اقیانوس چشمایی به خوشگلی تو داره؟ ها؟درحالی که انگشتای ظریفش دنبال کشف صورت پسر از بین بافت نرم برگ نارنجی بود ادامه داد
_ایزوکو... میدونی تمام چیزایی که من عاشقوشونم سبزن؟سنگواره چهره مظلومه پسربچه کشف شد... دستهاش صورت نرمش رو قاب گرفتن و بوسه هایی از جنس عشق خالصانهای، روی چشمای خیسش نشستن
_مثلا چشمای تو... رنگ آب اقیانوس وقتی خورشید درست وسطه آسمون قرار داره... دسته های بزرگ ماهی های کرومیس و اسکاتای شیطون¹... گیاهی دریایی و حتی جلبکا...چشمه چشمهای ایزوکو، با شنیدن لفظ جلبک دوباره جوشید... چهرش توی هم رفت و لیعاش به سمت پایین سوق دادهشدن
+بهم... میگن... هق... بدردنخور... جلبک بی... بیارزش...یه بوسه به نرمی گلبرگهای شکوفه های هلو، اینبار روی پیشونیش نشست
_پس حتما نمیدونی اگه جلبکا نباشن، ما هم نمیتونیم زنده بمونیم... هوم؟بینش رو بالا کشید و نگاه گیجش باعث شد تا مادرش ادامه بده
_اونا برامون هوا درست میکنن... همینی که الان داری نفس میکشی... اگه نباشن هیچکس نمیتونه نفس بکشه و همه ماهی ها میمیرن...
YOU ARE READING
𝑮𝒍𝒂𝒔𝒔𝒚 𝑬𝒎𝒆𝒓𝒂𝒍𝒅
Fanfiction‹ تا ووت و نظرات پارت آخر به حد قابل قبولی برسه، متوقف شده › ...𝑭𝒂𝒏𝒇𝒊𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏... 𝐺𝑙𝑎𝑠𝑠𝑦 𝐸𝑚𝑒𝑟𝑎𝑙𝑑 𝐴𝑛𝑖𝑚𝑒" 𝑀𝑦 ℎ𝑒𝑟𝑜 𝑎𝑐𝑎𝑑𝑒𝑚𝑖𝑎 𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒" 𝑌𝑎𝑜𝑖, 𝐷𝑟𝑎𝑚𝑎, 𝐹𝑎𝑛𝑡𝑎𝑠𝑦, 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒, 𝐶𝑟𝑖𝑚𝑒... 𝐶𝑢𝑝𝑝𝑙...