《همه پارتا اسماته... پس لطفا با احتیاط و مطمئن شروع به خوندن کن😊》
با خستگی که از سر و روش میبارید وارد عمارت بزرگش شد... با ورودش همه خدمه سلام و تعظیم کردن ولی خسته تر از اونی بود که اهمیتی بده...
سر خدمتکار جلو اومد... کتشو ازش گرفت و گفت:/قربان... چیزی لازم ندارید؟؟؟
_نه... سرم داره میترکه... یکی رو بفرست اتاقم ماساژش بده... زوود!
/چشم...
و بعد از اینکه به اتاقش رسید درو بست و وارد حموم اتاقش شد... آبو باز کرد و همونطوری با لباس داخل وان نشست... چشماشو بست و سعی کرد به چیزی فکر نکنه...
💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦
از پله ها بالا رفت... دست و پاهاش میلرزید و میترسید اشتباهی بکنه... همینجوریشم از ارباب کیم میترسید و وحشت داشت چه برسه به اینکه بخواد الان بره اتاقش... نمیدونست چرا رئیسش اونو انتخاب کرده... جیمینی که خیلی میترسید!
چند تقه به در زد و بعد وارد شد... سرشو مثلِ یه جوجه خوردنی و کیوت کمی داخل برد و گفت:
+س.. سر... سرورمم
با شنیدن صدای آب فهمید که داخلِ حمومه... از تصور اینکه ارباب کیم لباسی نداره و... مو به تنش سیخ شد و داغ کرد... ولی خودشو جمع و جور کرد و به خودش جرات داد که بره جلو... در زد:
+ار.. ارباب.. من اومدم که...
_بیا تو
چشماش اندازه کاسه شد... ضربان قلبش شدیدتر شد و احساسِ گرمای زیادی رو تو گوشاش حس کرد... سرشو تکون داد و به خودش تشر زد...
دستگیره درو پایین آورد و رفت داخل ولی درو کامل نبست... سرش پایین بود و جرعت بالا آوردنِ سرشو نداشت...
_بیا جلو پارک
+چشم
جیمین جلوتر رفت و وقتی دید لباسای مرد تنشه
نفسِ آسوده ای کشید..._جلوتر...
جیمین پشت سر نامجون بود... نشست روی سکوی پشتش... اول دستشو گذاشت رو شونه های عضلانیِ مرد و کم کم به سمتِ شقیقه هاش کشوندشون...
دستش به پوستِ نامجون میخورد و حالش خرابتر میشد... بعد از حدود ده دقیقه نامجون تکیه شو برداشت و پیرهنشو دراورد... از تو آینه به جیمینی نگاه کرد که چشمای زیبا و تشنه ش رو بدنش نشسته و پلک نمیزنه...
سرشو کمی کج کرد که باعث شد حواس پسر کوچیکتر جمعش بشه و نگاهش کنه... از تو آینه نگاهشون قفلِ هم شد... نامی پوزخندِ هات و جذاب و شیطونی زد که باعث شد پسر کوچیکتر هول کنه و نگاهشو سریع بدزده...
از داخل وان بیرون اومد و با حالتِ فوقِ هاتی سمت پسر کوچیکتر قدم برداشت...
جیمین که هول شده بود نگاهش کرد و بیشتر تو خودش جمع شد...
ВЫ ЧИТАЕТЕ
💗BTS ONESHOTS💗
Фанфикسلام کاربرای عزیز واتپد و خصوصا آرمیا💖 تو این بوک وانشات های بی تی اس قرار میگیره که اکثرا ویکوک_کوکوی ان... ولی از بقیه اعضا هم مینویسم💜 درخواستی هم مینویسم... با هر ژانری همه پارتا اسماتن💦 پس لطفا با احتیاط وارد شین :) 🌟⚘🍃🔥⚡⛄☄🎀🍁🌸🍀🌟🐇🍌�...