𝑶𝒖𝒓 𝒃𝒆𝒕𝒂

three:necklace

Love leaves a memory that no one can steal, but sometimes it leaves a heartache that no one can heal.

عشق خاطره ای از خودش به یادگار میذاره که هیچ کس نمیتونه بدزدتش، اما گاهی اوقات یه دردی تو دلت به جای میذاره که هیچ کس نمیتونه درمانش کنه

****

"Jungkook"

پرونده مقابلمو ورق زدم بعدش عینکم رو، روی تیغه بینیم جابه جا کردم ،‌خودکار رو چرخوندم .‌

+ نگاه کن جین وویا ! حق ملزم این پرونده میگه چون پول تو یه حساب یه نفر دیگه بوده و شخص بیخبر از همه جا از حسابش استفاده کردن و فاکینگ ۶۰ بلیون وون تو حسابش داره مجرم تونست در بره .

نگاهمو به چشمای شیفته اش دادم خودم خوب میدونستم چقد بهم علاقه داره ، ولی ... ولی من نمیتونستم به احساساتش جواب مثبت بدم .

من مارک ناخواسته یه الفای دیگه رو دارم

" :تو مستی مارکت کردم پس هرزگی از خودت بوده امگا
با نشستن مشتم توی فکش هانا از پشت بغلم کرد سعی داشت با فرموناش ارومم کنه ولی من دیونه شده بودم تنها چیزی که توی ذهنم میچرخید کشتن الفای مقابلم بود لحظه ای اروم ایستادم
+ باش هرزگی از خودمه ؟ کاری میکنم التماسم کنی برگردم الفای حرومزاده "

: مسئله اینه که .... جونگکوک؟

نگاه مبهممو بهش دادم

+هوم ؟ بله هیونگ

دستشو گذاشت رو شونه ام میتونستم حس کنم ... برای بهتر شدن حالم داشت عطرش رو روی تنم میگذاشت.

: اتفاقی افتاده ؟ برا یونجون اتفاقی افتاده ؟

لبخندی زدم ، یونجون .... پسر کوچولوم ، دلیلی که باعث شد نفرت منو غرق نکنه .

بیخیال سرمو رو شونش گذاشتم

+ چیزی نشده هیونگ ، یونجون تازگیا داره میره مهد و باید وقت بیشتری رو باهاش بگذرونم ، درکل روزمرگی های یک امگای مجرد .

اروم خندیدم ولی اون دستی برد موهای رنگ شده ام رو نوازش کرد ، و من این خلسه ارامش رو دوست داشتم .

: تو به چه حقی کسی که مال منه رو لمس کردی الفای احمق !!!

با احساس عطر اشنا و قدیمی چشمامو باز کرده صورت برافروخته از عصبانیتش رو هدف قرار دادم

باروم نمیشد اون اینجاست !

کیم نامجون اینجا چه غلطی میکنه ؟؟؟