nine:It's game time

269 40 1
                                    

یجوری بوی بدنت خوبه که انگار بهشتو خوردکردن و پخش کردن رو پوستت.
~~~~~~~
yoonji

+اوه دونسنگ بیچاره من.

اول با لبهای آویزون شده به فایل ضبط شده انفجار و کوبیده شدن بدن دونسنگ عزیزم به دیوار صدای خندهای آمیخته به جنون من بلند شد.

+فاک این خوشحال کننده ترین خبر عمرم بود.

آیپد رو خاموش کرده روی میز انداختم شروع کردم به چرخوندن صندلی چرخ دار تنها چیزی که از بین لبهام بیرون میومد "بیشتر،تندتر" بود.

اونقد سرخوش بودم که قوی ترین ویدها هم نمیتونستند چیزی مثل این هم بهم هدیه بدن.

+فاک باورم نمیشه بلاخره خط خوردی مین یونگی، آه ای وای زشته من تنها نوناشم باید بهش احترام بزارم، خاک برسرم چطور اینو فراموش کردم.

از روی صندلی که چند ثانیه ای میشد که از چرخش ایستادم بلند شدم، تعظیم کوتاهی کردم.

+دونسنگ نازم، مرگ جوانمردانه، کاملا بجا، و زندگی پس از مرگ داغونت رو تبریک میگم، ارزو میکنم توی زندگی بعدی سنگ باشی.

دوباره صدای خندهام بلند شد، وای خــیلیی خوشحالم، حتی زمانی که مشخص شد آلفام هم در این حد خوشحال نبودم.

الان راحت تر میتونستم جین کیم رو تحت فشار قرار بدم، شاید مجبورش کنم پیوند خودش و برادرش رو بشکنه تا بتونم بلاخره سوکجین رو برای خودم داشته باشم.

خودم رو روی کناپه انداختم، قراره با لذت بخش ترین لحظات زندگیم مواجه بشم.

شاید واقعا من شیطان باشم همونطور که اونا میگن ولی خب برام مهم نیست.

yoongi

درحالی داشتم با خودم کلنجار میرفتم که چطور منو وارد این کشور کردن دوباره سوال رو پرسیدم.

+گفتید ما کجاییم؟

نگاهمو بینشون چرخوندم، تا بلاخره یکیشون برا بار دوم جواب سوالمو بده.

جونگکوک: هیونگ،جزیره تجاری کیش، ایران، تنگه هرمز قسمت شمالی امارات !

ساکورا: اون وقت چرا این جزیره وقتی جزیرهای دیگه هم هستن؟

یونگی کلافه حرف ساکورا رو تایید کرد.

سودام: چون هیچکس حتی فکرشم نمیکنه بخوایم شما رو به همچین کشوری بیاریم.

20 روز خواب عمیق، زندگی نباتی ؛ انگار بدنم واقعا به این خواب احتیاج داشت.

هانا: یوربون اعلام شد مسابقات چندمه،

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Jun 20, 2024 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

𝑶𝒖𝒓 𝒃𝒆𝒕𝒂Where stories live. Discover now