🐹🐱"تمرین بازیگری برای آینه‌ساز"💛🧡

1.6K 175 51
                                    


منتظر ووت و کامنت هاتون هستم♡

*****

روز ملاقات زودتر از حد تصور هایبرد موش از راه رسید. جونگ‌کوک بعد از هماهنگی روز و ساعت ملاقاتش با تهیونگ توی آپارتمان شخصی خودش، کل وقتش رو صرف مرتب کردن نشیمن، آشپزخونه و اتاق خوابش کرد. فرصت چندانی برای انتخاب لباس مناسب نداشت ولی تا یک ساعت قبل از رسیدن تهیونگ به خونه‌ش، تمام تلاشش رو به کار برد تا بهترین و معقول‌ترین پوشش و ظاهر رو برای خودش فراهم کنه.

اون بعد از تقلا و کلنجار رفتن با کمد مملو از لباسش، بالاخره تصمیم گرفت یک هودی نرم و گشاد زرد رو با شلوارک جینی که بلندی اون تا روی زانوهاش می‌رسید، بپوشه. در واقع پوشش بازتر و اغواگرانه‌تری مد نظر جونگ‌کوک بود اما پسرک بعد از کمی تفکر به این نتیجه رسید بهتره حرمت موضوع قرار ملاقات کاری‌شون رو نگه داره.

وقتی لباس‌هاش رو انتخاب کرد، به حمامش رفت تا مقابل آینه‌ی رفلکس آرایش کنه. پس‌زمینه‌ی پشت چشم‌هاش رو یک سایه‌ی نسکافه‌ای تشکیل داد و بعد گوشه‌ی چشم‌هاش رو با سایه‌ی مشکی آرایش کرد. خط چشم باریکی زیر و پشت پلک‌هاش کشید. رژ گونه‌ی صورتی رو به روی گونه‌هاش پخش کرد تا اون‌ها رو برجسته و سرخ‌تر جلوه بده. ابتدا لب‌هاش رو بالم زد و بعد از کشیدن خط لب صورتی کم‌رنگ دور لب‌هاش، اون‌ها رو با یک رژ لب مات صورتی کبود سرخ‌تر و خوشگل‌تر کرد.

درست زمانی که مشغول خالی کردن شیشه‌ی عطر Miss Dior روی خودش و شونه کردن موهای نرم نارنجی‌ش بود، صدای زنگ درب خونه به گوش رسید. هایبرد موش با عجله دمپایی‌های خرسی قهوه‌ای و پشمی‌ش رو به پا کرد تا در ورودی رو برای مهمان مهمش باز کنه.

وقتی که برای آخرین بار خودش رو داخل آینه‌ی دم در بررسی و از زیبایی هوس‌انگیزش مطمئن شد، با لبخند در رو به روی هایبرد گربه‌ی شیر نسکافه‌ای باز کرد.
تهیونگ طبق معمول با یک کت و شلوار آراسته و گرون‌قیمت سر قرار حاضر شده بود هر چند کتش رو روی ساعد دستش انداخته و یک پیراهن سفید با جلیقه و کراوات مشکی به تن داشت. موهای سیاهش رو با ژل به سمت بالا حالت داده بود. کرک گوش‌هاش کوتاه شده بودن.

موهای بلند دم‌ پشمالوش شونه شده و کفش‌های ورنی برندش از شدت واکس خوردن، برق می‌زدن.
جونگ‌کوک عمیقاً نفس کشید تا بوی عطر مونت‌بلک مرد رو تماماً استشمام کنه. تلفیق عطر مونت‌بلک با رایحه‌ی شیر نسکافه‌ی آلفا، بازیگر کاراملی رو از خود بی‌خود می‌کرد.

هایبرد موش با خوش‌رویی از آستانه‌ی در کنار رفت و به آلفای گربه‌ای که وارد می‌شد، گفت: سلام تهیونگ‌شی! خوش اومدی.

طبق معمول حین تنها بودن، از لحن غیر رسمی برای خطاب کردن آلفا استفاده می‌کرد که سبب می‌شد مایع خنکی در قعر دل هایبرد گربه به جریان بیوفته چون می‌تونست نتیجه‌گیری کنه تمام حرکات جونگ‌کوک از عمد بودن تا تهیونگ رو به خودش جذب کنه.

💛🧡Toms and Jerry🐹🐱Where stories live. Discover now