Black cat

481 82 2
                                    

Part - 2

Part - 2─

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

لای درو کمی باز کرد و با نزدیکتر شدن صدای ناله‌ای که هیجان زده‌ش میکرد، کنجکاو نیشخندی زد و قدمی به جلو برداشت

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


لای درو کمی باز کرد و با نزدیکتر شدن صدای ناله‌ای که هیجان زده‌ش میکرد، کنجکاو نیشخندی زد و قدمی به جلو برداشت.
با ندیدن چیزی از اون باریکی کوچیک در کمی حریص شده به در نزدیکتر شد و بدون کنترل روی خودش، بالاتنه‌ی بدنش روی در افتاد و بی هوا کاملا باز شد، که باعث ناهنجاریه بزرگ و وحشتناکی شد.
مردی که هیچ پیرهن و کتی توی تنش نبود و دکمه و زیپ شلوارش پایین بود دست پاچه شد و دختر کاملا لختی که روی کاپوت ماشین دراز کشیده بود رو رها کرد و با عجله و بی حواس عقب عقب رفت تا تیشرتش از روی زمین برداره با خم شدنش و برخورد سرش به قفسه ، تمامی وسیله‌های قفسه روی سر یونگیه بیچاره سقوط کرد.
جیمین ترسیده از اینکه فهمید چه کاری کرده و چه اتفاقی رخ داده پا به فرار خواست بزاره که یکدفعه زودتر از خودش اون دختر لباساش رو حین تن کردنش فرار کرد و دوید.
با چرخیدن و دیدن دوباره‌ی صحنه‌ی بدی که اتفاق افتاده بود،متوجه شد تمام روغنها روی زمین پخش شده بود و اون وسط مرد داشت از درد ناله میکرد.
بدو سمت قفسه رفت و بلند کرد از روی جسمش و بعد بلند کردنش چهره و بدنی سیاه شده و روغنی پدیدار و که هنوز داشت از درد بازوی که چیزی برخورد کرده بود ناله میکرد.
یونگی با فهمیدن اینکه کسی قفسه رو برداشته و سعی داشت توی سکوت زیر بازوش رو بگیره و اون فرد همون باعث و بانیه این اتفاق بود.
بلافاصله چشماش رو باز کرد و جدی توی صورت و چشمای ترسیده‌ی جیمین خیره شد، بازوش رو توی دستش بیرون کشید و خودش با درد و سکندری بلند شد تا خارج بشه.
" کاش دیگه هیچوقت پاتونو تو این خراب شده نزارین، احمقا."
جیمین عصبی مثل خودش جوابش رو داد و فریاد." تقصیر منع به تویه کونی کمک میکنم!"

Yoonmin | 𝐀𝐔Where stories live. Discover now