Part - 13
─
با نگرانی مچ دستهاش رو ماساژ داد و با به صدا دراومدن زنگ در بلند شد و در رو باز کرد.از دیدن صورت عصبی و کلافهی یونگی، نگران شده لطفنی زیر لب زمزمه کرد و قبل از داخل شدنش، جلوی چشمهای منتظر پدرش بغلش کرد و گفت.
"بیا تو عزیزم."
یونگی بوسهای روی گونهی پسر نشوند و رفت داخل و با تعظیمی به مرد سن بالا احترام گذاشت و همونطور ایستاده با سری بالا روبهروش منتظر موند.
جیمین با نزدیک شدن بهش کمر مرد رو لمس کرد و نشست روی کاناپهی روبهروی پدرش و یونگی کنار اون.
"خب حالا دیدینش؟ چی فرق کرد؟"
آقای پارک با پوزخندی نگاهی به هردوی اونها کرد و خیره موند توی چشمهای پر نفرت پسرش نسبت به خودش.
انگار واقعا لایق این همه نفرت از سمتش بود."از همه چیز خبر داشتم، میدونستم قرار نیست نوهای رو تحویل خانوادت بدی ولی فکرم نمیکردم کسی بخواد تو رو دوست داشته باشه."
کمی خمیده شد.
"الان هم فکر نمیکنم، همه چیز برای شماها یه بازیه دو روز دیگه گریههات برای این مرد رو هم میبینم."
خیلی داشت خودش رو کنترل میکرد، داشت تلاشش رو میکرد تا گندی نزنه اما یکم دیگه بیشتر پیش بره به این منوال، هیچکس نمیتونه یونگی رو آروم کنه.
جیمین اما برخلاف اون در خونسردی تمام به چایی که برای خودش ریخته بود لب زد.
"چیش به شما ربط داره اونوقت وقتی دیگه محرومم از هرچیزی که مربوط به خودتونه؟"
مرد میان سال بیتوجه بهش با بدخلقی و عصبانیت، از جاش بلند شد و دستش رو به یونگیای که معلوم بود به زور ساکتش نگه داشته بودن دراز کرد.
"از آشنایی باهات خوشبخت شدم جناب."
"خوبه آقای پارک، در خروجی اون سمته میتونید شما هم به لیست پسر ناتنیتون اضافه شین."
"واو زبون باز کردی؟ اون هم اینجوری؟"
"زبون خودمه اختیارش رو دارم، شما باید چشمهاتون رو بیشتر باز کنید دور و ورتون رو ببینید."
"چشمهام به اندازهای باز هست که بتونم ریخت و صورتت رو بینم نگرانش نباش."
"مشکل همینجاست، شما باید روی ریخت و رفتار اونی که اینجا فرستادتون نگاه میکردید، تا چشمهاتون باز بشه ببینید کی مقصره."
جیمین با دیدن جو متشنج اوضاع، سریع سمت یونگی برگشت و دستش رو گرفت و فشرد.
"خیلی خب، شنیدنیها رو شنیدیم همچین چیز خاصی هم نداشتی برای گفتن فقط چشمهات برای دیدنمون کنجکاو بود، البته حق داشتی شک ندارم خیلی خوب ازمون تعریف کرده لئون."
YOU ARE READING
Yoonmin | 𝐀𝐔
Fanfiction『 عی یـو ها 』 - | • خب این بوک تغییر کرد به بوک عی یو ها، یعنی یه مجمومه از عی یو های کوتاه ، مختص یونمین/مینیون. | • درمورد ژانرشون و اسمشون اول تیتراشون هست یسریاشونم احتمالا دو یا سه یا حتی چهار پارت شدنم داره که توی هرکدوم با اسماشون مشخصه