part 04

105 46 34
                                    

صدای جوشیدن رنگ طلایی و ابری درخشان که حاصل از بخار رنگ صورتی مخصوص گرگ و میش بود، تمام فضا رو پر کرده و جونگین غمگین و با فکر به کیونگسو، بی هدف رنگ آبی رو هم میزد که حبابی بزرگ از رنگ طلایی داخل ظرفش ترکید و چند قطره از رنگ داغ روی بال رنگساز پاشید.

-آخ سوختم...

عصبی با ابریشم نقره‌ای بالش رو پاک کرد و از اونجا خارج شد. اون نمیتونست بی‌کار بشینه و طبق معمول رنگ بسازه، اون باعث یک خرابکاری بزرگ بود و حالا حاصل اون خرابکاری توی دنیای زیرین اسیر شده بود.

-تا وقتی رمز دروازه رو نداشته باشم نمیتونم از اینجا برم دنبالش.

کلافه بلند شد و به سمت خونه سوهو رفت، باید میتونست هیونگش رو راضی کنه، از نبود کیونگسو یک روز کامل گذشته بود و جونگین مطمئن بود که اینبار میتونه سوهو رو قانع کنه تا باهم به دنیای زیرین برند و کیونگسو رو پیدا کنند.

-هیونگ خونه‌ای؟!

سوهو که مشغول برنامه ریزی بود با پر سفیدی که به دست داشت بیرون اومد.

-چی‌شده جونگ؟

رنگساز به پایین خیره شده بود و کلافه با دست‌هاش بازی میکرد.

-جونگین الان وقتش نیست که بخوای صبر من رو امتحان کنی!

فرشته بال آبی آشفته سرش رو بالا گرفت و مستقیم تو چشم‌های هیونگش خیره شد.

-هیونگ! کیونگسو هنوزهم نیست. نمیخوای کاری کنی؟

سوهو کلافه موهای بلندش رو به عقب فرستاد و با حرکتی قلمش رو به پرواز درآورد و روی میز کوچکش گذاشت.

-اون کوچولوی دردسرساز داره تنبیه میشه و هنوز وقتش نشده که برم دنبالش.
-هیونگ اون رفته دنیای زیرین! چرا نمیخوای باور کنی؟
-برای اینکه کسی جز من رمز دروازه رو نداره!

اینبار نوبت جونگین بود تا با کلافگی نفسش رو محکم بیرون فوت و پشتش رو به سوهو کنه.

-هیونگ من میترسم دیر بشه. رمز رو به من بده من خودم میرم دنبالش، اگه اتفاقی براش بیافته چی؟
-جونگین باورم نمیشه اونی که انقدر نگران کیونگسو شده، تو باشی! داری چیزی رو از من پنهان میکنی؟

رنگساز بال‌هاش رو به دور خودش پیچید و سعی کرد سریع با چشم‌های بسته به اشتباهی که کرده بود اعتراف کنه.

-من... من رنگ‌های اشتباهی رو برای کیونگسو گذاشتم چون میخواستم کاری که توی خونه باهام کرد رو تلافی کنم، فکر نمیکردم انقدر همه چی خراب بشه و من نگرانم چون فکر نمیکردم اون کارش به دنیای زیرین برسه!

نفس عمیقی کشید و با چشم‌های ترسیده به هیونگش خیره شد، سوهو واقعا داشت سعی می‌کرد تا خودش رو کنترل کنه و حرف بد یا رفتار بدتری با اون فرشته‌ی لجباز بال آبی نداشته باشه.

Painter AngelsWhere stories live. Discover now