سلام به همه! حالتون چطوره؟ خوبید؟
هفته خوبی داشتین؟
بچه ها دوباره وضع کامنت ها و وت های پارت قبل خیلی بد بودن! من هر هفته بهتون نمیگم و گوست ریدر ها هم خوشحال و خندان میان میخونن و هیچ کاری نمیکنن😑💔🤦🏻♀️
پسسس این پارت آخریه دیگه میخوام وت و کامنت بارون کنید و خوشحالم کنید، باشه؟
بوس بهتون❤️
و مثل همیشه ممنونم از کسایی که همیشه وت میدن و کامنت میذارن🥺❤️
امیدوارم این پارت رو دوست داشته باشین❤️
***
پیتر و ند تصمیم گرفتن بعد از پاک کردن اثر انگشت هاشون از روی دوربین و وسایلش، اون رو صبح روزی که اسپایدر-من و الکترو قرار بود توی میدون تایمز همدیگر رو ملاقات کنن به اداره پلیس تحویل بدن.
احتمالا تا الان پلیس تونسته بود متوجه هویت واقعی الکترو بشه اما کمی اطلاعات بیشتر هم میتونست براشون کمک کننده باشه. شاید اونها هم مثل پیتر متوجه میشدن که اون مرد لزوما آدم بدی نیست. حتی اگه یه نفر رو کشته باشه و یه مجری برنامه تلوزیونی رو تو کما برده باشه!
درسته که این خیلی بد به نظر میومد و واقعا هم بود. پیتر نمیخواست کسی رو قانع کنه که اون مرد بیگناهه. فقط شاید... مکس مثل یه حیوون وحشی و زخمی بود که نمیدونست چطوری باید از خودش مراقبت کنه؛ برای همین تصمیم گرفته بود به بقیه آسیب بزنه.
پس پیتر ویدئو رو به ایستگاه پلیس فرستاد و امیدوار بود بعد از دستگیری، زیاد به اون مرد سخت نگیرن و تصمیم بگیرن کمکش کنن.
فقط چند دقیقه به ظهر مونده بود که پیتر به میدون تایمز رسید. مسلماً، بر خلاف تمام روز های دیگه، قسمت بزرگی از میدون -تقریبا تمامش- خالی بود و نوار های زردی دور تا دورش کشیده شده بود تا از ورود مردم عادی به اونجا جلوگیری بشه.
نیروی پلیس دور فضای خالی پر شده بودن و میشد دوربین های تمام شبکه های تلوزیونی رو اونجا دید.
YOU ARE READING
spider-man: home truth
Fanfiction(کتاب اول-تمام شده) چی میشد اگه به جای زن عمو می و عمو بن، تونی استارک بود که سرپرستی پیتر پارکر رو به عهده میگرفت؟ زمانی که مری و ریچارد مجبور میشن به دلایل نامشخصی پیتر رو برای مدت کوتاهی پیش میلیونر خودشیفته، معروف به آیرون من بذارن، تونی است...