پارت 3

341 32 31
                                    

های پارت جدید تقدیم شما بخونین امیدوارم خوشتون بیاد ☺️
___________________________________________

جیمین ¥
جونگ کوک +
تهیونگ $
نامجون ¶
جین ✓
هوسوک =
یونگی #
جون *
یونا ^
لوهان ÷
چانیول ×
بکهیون &

__________________________________________

یونگی
از خونه اومدم بیرون که دیدم کنار ماشینشون وایسادن
# شما حرکت کنین من پشت سرتون میام
× باشه هیونگ
سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم
.
.
& این خونه چطوره هیونگ فقط نیازه که باغچه حیاتش درست بشه
# همین خونه خوبه
× پس تصویب شد بریم برای کاغذ بازیاش
# بریم بعدم بیاین ناهار مهمون ما باشین
& نمیخوایم مزاحم بشیم
# نچ نچ انگار شما نمیدونیم یکی از خصلت های دکترا رک بودنه و اگه مزاحم بودین نگران نباش راحتون نمی‌دادم
× باشه هیونگ
# آفرین حالام بریم برای بقیه کارا البته بزار قبلش زنگی به لو بزنم و خبر بدم
رفتم اونور تر ولی زیاد دور نشدم که صدام و بشنون
# الو بیبی
÷ یا خداااا جن زده شدی
# نه عزیزم یه خونه توپ پیدا کردم
÷ هی چی میگی
# بیبی یه ناهار عالی درست کن که مهمون داریم البته تو همیشه غذاهای عالیه
÷ چییییییی مرتیکه من حالا چی درست کنم
# تو که میدونی من چی دوست دارم اگر درست کنی خوشحال میشم
÷ هوف باشه برای تو دلمه درست میکنم و غذای کره ای هم درست میکنم کنارش
# ممنون بیب میبوسمت بای
÷ میبیسمت بای ( ادای یونگی و درمیاره )
تلفن و قطع میکنم و برمی‌گردم طرفشون که میبینم قرمز شدن
# اوه بچه ها چیزی شده قرمز شدین
& نه هیونگ فقط هوا گرمه
# آها خب پس بشینین بریم به کارمون برسیم بریم خونه
و رفتم و سوار ماشینم شدم اونام چند تا نفس عمیق کشیدن و نشستن تو ماشینشون
# ههههههه آخ خدا شبیه گوجه شده بودن
.
.

& مبارک باشه هیونگ
# ممنونم
با هم دست دادیم
# خب بچه ها بیاین بریم خونه که از گشنگی دارم میمیرم
× خسته شدی
# نه فقط غذای مورد علاقم داره برام دست تکون میده
× هههههه
& هههههه
# نخندین ببینم من برای شکمم شوخی ندارم حالام بدویین بریم خونه
×& بریم
رفتیم و سوار ماشین شدیم و رفتیم خونه در خونه حیاط و زدم باز شه ماشین ها رو بردیم تو حیاط
از ماشین پیاده شدیم و رفتیم داخل لوهان اومد استقبالمون رفتم جلو و بغلش کردم و لپشو بوسیدم
÷ خوش اومدن
×& ممنون که دعوتمون کردین
÷ خیلی خوبه که اومدین خیلی وقت بود ناهار دور هم نبودیم
# تعارف بسه بیاین بریم بخوریم که از دهن میوفته
÷ بریم که ما رو هم میخوره اینقدر که شکموئه
تا اونا رفتن سر میز منم رفتم پیش دوقلو ها
# عشقای ددی چطورن
*^ ددیییییی
بعدم با دو خودشون و انداختن تو بغلم
# آخ کمرم بچه ها شما دیگه بزرگ شدین همینطور ادامه بدین برام کمر نمیمونه
* ولی تو ما رو بغل میکنی
# البته من عاشق بغلتون میکنم ولی از این به بعد آرومتر هههه
^ چشم ددی
# آفرین خوشگلای من حالام بریم پایین ناهار بخوریم حواستون باشه صبح بهتون چی گفتم لوهان مامیه باشه
*^ اوکی
و انگشتای شست کوچولوشون و نشون دادن
بچه ها رو بغل گرفتم و رفتم پایین همه دور میز نشسته بودن بچه ها رو روی صندلی بین خودم و لوهان گذاشتم که تو غذا خوردن کمکشون کنیم
# به به چی کردی عشقم
÷ نوش جان
×& ممنون خیلی خوشمزه میزنه
÷ خواهش میکنم بفرمایید
همه شروع کردیم به خوردن از حق نگذریم تمام غذا ها خوشمزه بود ولی دلمه رو دست نداشت
غذا که تموم شد به کمک هم سفره رو جمع کردیم و ظرف و هم من و لوهان شستیم بعدش دیگه بک و چان نموندن قرار شد یه روز دیگه دور هم جمع بشیم

Dark past, bright future  Where stories live. Discover now