&خب که چی شه
€ها؟
&منظورم اینه چرا فرار کردی؟؟
€خب من اونجالو دوس ندالم دوشتام مشخلم میکنن و همش اژیتم میکنن منم فلال کلدم و اومدم بیلون که شوما منو اولدید تو ماشین
&نترسیدی؟
€چلا خیلی تلسیدم چون نمیدونشتم باید چیکال کنمدختر بچه وقتی داشت اینو میگفت سرشو انداخت پایین و بغض کرد.
یونگی وقتی واکنش دختر بچه رو دید سریع حواسشو پرت کرد.
&اوه اینجا یه بستنی فروشیه
دختر بچه سرشو بالا اورد و با دیدن بستنی فروشی لبخندی زد.
یونگی ماشینو پارک کرد و ازش پیاده شد به سمت در دختر بچه رفت تا کمکش کگه پیدا شه.
باهم وارد مغازه شدن و بعد از سفارش بستنی روی یکی از میزا نشستن و تا دختر بچه بستنیشو بخوره.
€تو نمیخولی ؟
دختر بچه با چشمای مظلومش به یونگی نگاه کرد و قاشق بستنیو به طرفش گرفت.
&نه بخور
دختر بچه سر تکون داد و قاشقو گذاشت تو دهنش و با لبای جمع شده شروع به خوردن بستنی کرد.
&اسمت چیه؟
€شوهادختر بچه با دهان پر جواب مرد رو به روشو داد.
&سوها خانم میدونی چقد خطرناکه که تنها اومدی بیرون
دختر بچه با بغض نگاش کرد
€ولی من کشیو ندالم باهاش بیام بیلون
یونگی بهش نگاه کرد وقتی دید اوقات بچه رو تلخ کرده از کارش پشیمون شد.
&فعلا بستنیتو بخور
دختر بچه بعد ار یاد آوریه بستنی با خوشحالی سر بستنیش برگشت.
یونگی به دختر بچه نگا کرد که چطوری داره بستنیو با لذت میخوره لبخندی زد و موهای چتریشو کنار زد تا انقد نره توی چشماش.
بعد از تموم شدن بستنیه دختر دوباره سوار ماشین شدن و یونگی به طرف جایی رفت که دختر بچه رو پیدا کرده بودن.
&خب اسم من یونگیه
€اوه یونگی آجوشییونگی بخاطر طرز گفتن اسمش لبخندی زد و آروم شروع به صحبت کرد که دخترو ناراحت نکنه.
&میدونی بچه ها تو این سنو سال نباید بیرون باشن مخصوصا امگاها چون خطرناکه و ممکنه اتفاقای خوبی نیوفته
€میدونم و خانوم ملبیم گفت
&چرا به حرفش گوش ندادی
€چون نمیخواشتم اونجا بمونم منم دوش دالم مامان و بابا داشته باشمیونگی کمی ناراحت شد ولی خب اینم سرنوشت اون بچه بود.
&چند لحظه تو ماشین باش الان برمیگیرم جایی نریا.
€باشه
YOU ARE READING
Light in the dark (Kookmin)
Fanfictionسلام دوستان خیلی ممنون که فیکشن منو برای خوندن و وقت گذاشتن انتخاب کردید. این فیکشن دارای صحنه های اسمات پس خواهش میکنم اگه سنتون کمه یا جنبشو ندارید نخونید. کاپل اصلی: کوکمین کاپل فرعی: ویهوپ، نامجین موضوع: اسمات، امگاورس خلاصه داستان: چونگکوک یه ا...