8-چی هری رو خاص کرده

95 12 0
                                    

صدای خنده های دختری با موهای کوتاه مشکی که کنار مالفوی ایستاده بود سالن رو پر کرد

×دراکو ! تو همیشه بهترین جمله ها رو پیدا میکنی

وای درحالی که سرش رو گرفته بود و صورتشو جمع کرده بود به مالفوی زل زد دستاشو مشت کرده بود و سعی داشت از افکار منفی و تنفر توی سرش فرار کنه
وسایلی که روی میز کنارشون بود برای لحظه ای شروع به تکون خوردن کردن
دراکو نگاهی به وسایل انداخت

+مثل اینکه هنوز متوجه نشدی کجا اومدی !

پوزخند بزرگی زد ،دوباره وسایل روی میز تکون خوردن ولی این بار این وای نبود که اینکار رو میکرد 

+اینجا تو خاص نیستی! در واقع اینجا تو پایین تر از همه ای چون اصیل نیستی

صدای ارشد گروه بحثشون رو نیمه تموم گذاشت

=خوابگاه خانم ها سمت راست و آقایون سمت چپ هست وسایلتون از قطار به اتاق هاتون انتقال یافته

بعد از صحبت های ارشد تقریبا همگی به سمت اتاق هاشون رفتن و وای که تنها شده بود توی فکر فرو رفته بود
همیشه میدونست که با دوستای توی یتیم خونه اش تفاوت داره ولی اون اینجا خاص نبود شنیدن این جمله از مالفوی به فکر فرو برده بودش هنوز چیز زیادی از این دنیای جادویی نمیدونه اون واقعا پایین تر از بقیه قرار داشت
به دنبال اتاقش رفت و وارد اتاق چهارنفره ای شد که دوتا دختر دیگه هم توش بودن
یکی با موهای بلند بلوند و اون یکی همون دختر مو مشکی بود که بهش خندیده بود
دختر با موهای کوتاه نیم نگاهی به وای کرد و چشمش هاش رو تو حدقه چرخوند

×عالی شد

وسایل هاش رو جمع و دور ترین تخت نسبت به وای رو انتخاب کرد و به سمت دختر با موهای بور برگشت

×آستوریا من و تو این سمت میخوابیم

"پس تخت با پاتر برای من"

با شنیدن این حرف وای به پشت سرش نگاه کرد که یه دختر با موهای قهوه ای دید
دختر جلو اومد و دستش رو دراز کرد

" تریسی ، تریسی داویس احتمالا داویس هارو نشناسی چون به خاطر عمو هام نتونستیم جزو 28 خانواده بشیم "

-28 خانواده؟

صدای خنده از روی تمسخر از سمت دیگه اتاق بلند شد

"اوه خب ...انگار چیز زیادی نمیدونی نظرت چیه تخت هامون رو انتخاب کنیم و بعد دور از این دوتا صحبت کنیم؟"

وای سری به نشونه موافقت تکون داد و به سمت تخت دو طبقه رفت تخت بالایی رو انتخاب کرد یکم از نگاه های استوریا و پنسی اذیت میشد ولی هر بار تریسی با نشون دادن یه وسیله عجیب از کیفش حواسش رو پرت میکرد

بعد از درست کردن وسایلشون با تریسی از خوابگاه خارج شد و وارد سالن اصلی شد
روی مبل های زیتونی رنگ نشستن و تریسی بدون مقدمه شروع به حرف زدن کرد

She Is Not PotterDonde viven las historias. Descúbrelo ahora