هری در حالی که کونشو گرفته بود دور از لویی وایستاده بود و لویی سعی داشت که آرومش کنه
هری: نزدیک من بشید جیغ میزنم
لویی: اون حتی برای خودت اتفاق نیفتاده و داری کولی بازی در میاری
هری: از کجا معلوم.. یا جیزز.. من هیچ جا دیگه با شماها نمیام
نایل: بچه ها برنامه شروع شده
هری: تو خفه شو مرتیکه هیز
لویی: فکر نکنم باید روی این مورد دست میزاشتیم
نایل: موافقم.. ولی کار از کار گذشته و شما مجبورید برنامه رو شروع کنید
لویی: سلام به همگی. امیدوارم تو فاصله ندیدنمون بهتون خوش گذشته باشه ما برگشتیم با یه کصشر دیگه که خب..
هری: به معنای واقعی کلمه کونم پاره میشه
لویی: همین که ایشون گفت. هری نمیخوای ادامه بدی؟
هری: چی میخوای بگممم؟ میخوای بگم چون نوبت من بود و طولانی بود من دیشب خوندمش؟
لویی: دقیقا همین.. البته انتظار داشتم بگی که چقدر بعدش دراما درست کردی
جمله آخرشو زیر لب گفت
هری: چی گفتی؟
لویی: هیچی.. تعریفش کن
هری دستاشو بهم میکوبه: اولاش عادی بود.. ما پنج تا خیلی عادی داشتیم میرفتیم کمپینگ. کلی خوش گذشت. تا اینکه شب شد.
لویی: خب
هری: مشخص شد که اینجایی که ما هر دفعه میریم کمپینگ رو همه جاشو آباد کردیم
صدای زین از پشت صحنه میاد: د جون بکن تا شب وقت نداریما
هری: سریع نباشم چی میشه؟ حتما میخوای با لیومت بیای بیفتی روم؟ آرهههه؟ از دست شما متجاوزا شکایت میکنم
لویی: آروم باااااااش. ادامه رو بگو
هری: باشه باشه.. اول منو لویی میریم یه جایی وسط جنگل، شروع میکنیم به اعمال مستهجن.. زیامم پای آتیش داشتن یه کارایی میکردن، سر نایل بدبخت بی کلاه میمونه
نایل: چقدر مظلومم من.. حتما گشنمم بوده؟
هری: نه بابا. راه میوفتی تو جنگل، میخواستی شروع کنی با فکر زیام به جق زدن..
لیام: نایل پارت میکنم
نایل: برید نویسنده رو پاره کنید به من چههه
هری: خفه شید تا ادامشو تعریف کنمممم
ساکت میشن و هری شروع میکنه: خب.. نایل داشت جق میزد که یهو صدای ناله شنید. میگرده دنبال صدا، منو لویی رو میبینه که رفتیم رو کار و مثل اینکه منم از این کینک های تو عموم سکس داشتن و اینا داشتم..
لویی: ودف...
هری: بله عزیزم واقعا ودففففففف... بله داشتم میگفتم. نایل مارو پیدا میکنه، اما دور وایمیسته و این دفعه با دیدن ما شروع میکنه جق زدن.
لویی: نایل، جقی بدبخت
هری: حالا نه همچین. از طرفییییی زیام هم کارشون پا آتیش تموم شد، از یه جهت دیگه مارو پیدا کرده بودن.. لویی هی میگفته یکی داره تماشامون میکنه و اوی یارو بیا بیرون. نایلم میاد و لویی مسگه ای جاااان. توهم بیا دستی به سر این بکش.. این هم منظورش من بودم.. نایلم اول دو دل بوده. اما بعد شروع میکنه. از جزییات صرف نظر میکنم اما بعد دوباره لویی شروع میکنه صدا کردن و زیام میان بیرون
زین: لویی داشتی میخاریدی ها
لویی: میخوام برم تو افق محو شم
هری: جفت پا بپرید تو افق که بعد برنامه میخوام انتقام بگیرممم
لیام: نهههه
هری: وای کون عزیزم..
نایل: هری نظرت چیه ادامشو بگی و شرش کنده شه؟
هری:میگم ولی لطفا وسطش خفه شید..
لویی: حله حله
هری: اقا شماها میاید نفری یکی دو تا انگشت تو من میکنید😑 بعدم زیام جفتشون همزمان منو میکنن.. و تموم میشه
زین: دو دیقه به خاطر این واقعه سکوت.
لویی: ......
هری: .......
لیام: .......
نایل: .......
زین: ........
هری: بعد میدونید نکته جالبش کجاست؟ کامنتاش.! میگن وااااییییی چه پایان احساسی بود.. اکلیلی شدم... اکلیل ریدمممم.. کیرم تو همتوننن
لویی:پایانش چی بود
هری: هیچی بابا نویسنده کصمغزش میاد میگه لحظه حساسی بود و من شکننده و آسیب پذیر و این حرفا بودم بعد میاید ماچم میکنید
نایل: متاثر شدم
لویی: دوستان خواهش میکنم از اون چیزی که تو کلتونه درست استفاده کنید.. اینا چیههههههههههههههه
هری: هی هی هی.. کون بیچارم...
زین: این دو تا تو شوک رفتن پس من ازتون خدافظی میکنم. بای بای
چراغا خاموش میشن و پسرا از صحنه خارج میشن که
لیام: هری بیا ماچت کنم😈
هری: دست بهم بزنی تمام پوزیشنایی که روم اجرا شد رو روت اجرا میکنم
و اخرین چیزی که شنیده میشه صدای خنده هاشونه
.
.
.
*********
به به اساتید.
حالتون چطورهههه
تعطیلات شماهم هیچ گوهی نخوردید نه؟
نظرتون درباره این کصشر؟
نظرتون درباره بوک؟
اصلا فحشی چیزی؟
بوس بوووس
YOU ARE READING
سموم بهار😂
Humorجایی برای اگاه شدن از سم هایی که تو مغز فنای عموما اینتر میگذره و خندیدن بهشون