S:1/P:2

7 1 0
                                    


بعد از ده دقیقه پیاده روی کردن به مرکز تحقیقاتی رسیدن و جیمین تمام داده های سیو شده رو دست پروفسور مرکز داد.

از دیشب بیدار بود و خستگی تمام عضلاتشو گرفته بود
بخاطر جو و سرمای بیش از حد ،لباس های مخصوصی موقع خواب تنش کرده بود، دستاشو کشید و ناله‌اش دراومد

_آخیش، راحت شدم

چرخید و سمت ماه برگشت، توی اواسط ظهر هم بزرگ و کامل نشون داده میشد

.
.
.

_دکتر پارک! همین الان بیاید سالن پول تست! ¹

تازه چشماش روی هم رفته بود که درجا بلند شد، بدون فوت وقت به سالن تست رفت و هم همه‌ی تمام کارکنان بلند شده بود

موهاشو داد بالا و نزدیک استخر آب رفت، یکی رو کنار هول داد و به بهت به تیم پزشکی توی عمق آب نگاه کرد

سرشو سمت یکی برگردوند

_چی شده؟

_یکی از فضانوردا مشکل پیدا کرده،الان میخوان بکشنش بیرون

فضانورد سیاه‌پوست رو از توی آب کشیدن بیرون و خود جیمین جلوی پاش زانو زد، دقیقا کنار دست دکتر

دکتر که انگار تازه کار بود به زود محافظ سر و نمیتونست دربیاره، جیمین کلافه تر خودش کلاه رو درآورد و توجهی به آلارم های لباس نداد و هیچ ایده‌ایی نداشت که با این مصیبت خونی چیکار باید بکنه

.
.
.
.
چمدون لباس هاشو روی زمین کشید، کارت در خونه رو کشید و شروع کرد به رمز زدن تا  اینکه کسی صداش زد، پوفی کشید و با لبخند تصنعی برگشت سمت مزاحم همیشگیش

_ دکتر پارک جیمین؟

چشمشو توی حدقه چرخوند و به روز لبخندی زد و برگشت

_آهه خانومِ....

هرچی زور زد نتونست فامیلیشو به زبون بیاره پس بجاش گفت

_آجوما

_چی گیرت میاد اینقدر به من طعنه میزنی؟

چمدون توی دستشو کنار پرت کرد و دستاشو توی هم گره زد، بهش بر خورده بود که چرا آجوما صداش کرده وقتی هست!

_جوان برازنده‌ایی هستی ولی عقلت کمه

هر کاری کرد نتونست لبخند در حال منفجر شدنشو بگیره، بلند بلند زد زیر خنده

_نیازش داشتم آجوما....ولی مگه من حرفی بهتون زدم؟

با حرص به جیمین نگاه کرد و با عصا به زمین ضربه زد

_میخوای این زمینی که به اندازه همین سرامیکای زیرپاته تخته رو  گرد جلوه بدی که چی

_که بیدار بشی...من برای شما فیلم اختصاصی میگیرم

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: May 12 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

IVY(پیچک)Where stories live. Discover now