بعد از ده دقیقه پیاده روی کردن به مرکز تحقیقاتی رسیدن و جیمین تمام داده های سیو شده رو دست پروفسور مرکز داد.از دیشب بیدار بود و خستگی تمام عضلاتشو گرفته بود
بخاطر جو و سرمای بیش از حد ،لباس های مخصوصی موقع خواب تنش کرده بود، دستاشو کشید و نالهاش دراومد_آخیش، راحت شدم
چرخید و سمت ماه برگشت، توی اواسط ظهر هم بزرگ و کامل نشون داده میشد
.
.
._دکتر پارک! همین الان بیاید سالن پول تست! ¹
تازه چشماش روی هم رفته بود که درجا بلند شد، بدون فوت وقت به سالن تست رفت و هم همهی تمام کارکنان بلند شده بود
موهاشو داد بالا و نزدیک استخر آب رفت، یکی رو کنار هول داد و به بهت به تیم پزشکی توی عمق آب نگاه کرد
سرشو سمت یکی برگردوند
_چی شده؟
_یکی از فضانوردا مشکل پیدا کرده،الان میخوان بکشنش بیرون
فضانورد سیاهپوست رو از توی آب کشیدن بیرون و خود جیمین جلوی پاش زانو زد، دقیقا کنار دست دکتر
دکتر که انگار تازه کار بود به زود محافظ سر و نمیتونست دربیاره، جیمین کلافه تر خودش کلاه رو درآورد و توجهی به آلارم های لباس نداد و هیچ ایدهایی نداشت که با این مصیبت خونی چیکار باید بکنه
.
.
.
.
چمدون لباس هاشو روی زمین کشید، کارت در خونه رو کشید و شروع کرد به رمز زدن تا اینکه کسی صداش زد، پوفی کشید و با لبخند تصنعی برگشت سمت مزاحم همیشگیش_ دکتر پارک جیمین؟
چشمشو توی حدقه چرخوند و به روز لبخندی زد و برگشت
_آهه خانومِ....
هرچی زور زد نتونست فامیلیشو به زبون بیاره پس بجاش گفت
_آجوما
_چی گیرت میاد اینقدر به من طعنه میزنی؟
چمدون توی دستشو کنار پرت کرد و دستاشو توی هم گره زد، بهش بر خورده بود که چرا آجوما صداش کرده وقتی هست!
_جوان برازندهایی هستی ولی عقلت کمه
هر کاری کرد نتونست لبخند در حال منفجر شدنشو بگیره، بلند بلند زد زیر خنده
_نیازش داشتم آجوما....ولی مگه من حرفی بهتون زدم؟
با حرص به جیمین نگاه کرد و با عصا به زمین ضربه زد
_میخوای این زمینی که به اندازه همین سرامیکای زیرپاته تخته رو گرد جلوه بدی که چی
_که بیدار بشی...من برای شما فیلم اختصاصی میگیرم
YOU ARE READING
IVY(پیچک)
Fanfictionفصل اول: پیچک فصل دوم: معادله بازگشت کاپل: کوکمین/جیکوک ژانر: علمی تخیلی/رمنس بزرگترین دستاور مهندس پارک در زمان آنتروپوسن، فرورد اومدن در دوران پیش از انحطاط تمام کیهان، عملیات ابدی و فدا کردن جانش برای اثبات پیدایش هستی در زمان و بعد دیگر پارک جی...