part3

54 10 3
                                        

سلام خواستم بگم که هر دوروز یبار پارت میزارم😶‍🌫️

سارا بلافاصله گوشیشو دراورد گفت :نگاه جمین اینه به بین پرستارا میگن اوردنش اینجا اصلا مریض نبوده اصلا روانی نبوده ولی تو اون بخشه من با دوستم اتفاقی رفتم اونجا

فورا گوشید ازش گرفتم به عکس نگاه کردم شوگا واتت شوگا چندبار پشت سر هم پلک زدم گفتم :این این بابا امکان نداره این باشه اصلا وادفاک سارا این خودش یه پار دردسره امکان نداره

به عادت دستمو بین موهام بردم و نفس عمیقی کشیدم

_اره اسمش جوزف شوگاس یبارم جونمو نجات داده وقتی اسمشو صدا کردم یهو پنیگ کرد بلند داد زد نههه من یونگیم شوگا نیستم من خودمو فراموش نمیکنمو اینا

_سارا تو مطمعنی اینارو بهت گفت

_نه مواد زدم اون لحظه من جای اون بودم عکسو نمیبنی انگار میخواست بیاد گردنم بشکنه اصلا این همون نبود انگار  نگاه دوستاشو با زنجیر بستن به تخت خب این زایس یچی این وست میلنگ دیگه  تو چرا قبول نمیکنی

_خب بابا من اینو خعلی وقته میشناسم هیچ چیز مشکوکی نداشته یه جوون ۲۲ ساله عادی

_جمین تنها سر نخی که داشتم و مطمئن باش خودشه

_نمیدنم نونا خدافظ

اصلا حواسم نبود  دارم چیکار میکنم دستمو بین موهام کشیدم مین یونگی جوزف شوگا یا شوگا جوزف هر کوفتی که بود به احتمال ۷۰ درصد خودش بود ولی باید ۲ هفته فاکینگ صبر میکردم نفس عمیقی کشیدم و فکمو بین دستام نگهداشتم باید از مایک پرسجو میکردم اون پیرمرد
لابد چیزی ازش میدونه

قبلش باید یچیزیو به نونا میگفتم وای جمین داری چیکار میکنی بدو بدو به سمت همونجایی که نونا بود رفتم داشت از اونجا خارج میشد که با دیدنم دوباره اخم کرد

_چرا برگشتی پسره مزخرف

_نونا بیا

کشیدمش کنار ارم تویه گوشش گفتم :نونا لیست تمام داروهایی که میخوره رو برام دربیار باید چیزی به خوردش بدی که اثر داروهارو خنثی کنه خواهش میکنم تا شب اونارو برسون داستم

تندی گونشو بوسیدم رفتم

۱ ساعت بعد محله Enfield(منطقه انفیلد )

ماشینو جلویه خونه اون پیرمرد عجیبو غریب پارک کردم جمین تو میتونی با اون احمق حرف بزنی تو یه پلیسی افربن برو به بینم چیکار میکنی اخه خونشم مثله خودش مزخرفه

زنگ درو زدم چند ثانیه بیشتر نکشید که مایک درو باز کرد کلشو مثله موشو از لایه در رد کرد و با اون صدای خش دارش گفت:تو اینجا چی میخای پسره منفور

چشمامو ریز کردن لب پایینمو بردم تو دهنم و نفس عمیقی کشیدم خب جمین نباید فکشو کاردک لازم کنی

_مایکل لطفا بزار بیام تو من راجب شوگا یا بهتر بگم یونگی ازت سوال دارم

با اوردن اسم یونگی بلافاصله از یقم کشید و منو پرت کرد رویه زمین و این سری با اخم و صدایی که بیشتر خش دار بود گفت:تو کی هستی عوضی با پسر نازم چیکار کردی

با اون چشمایه ور قلمبیدش گفت

_هعی هعی مایکل وایسا دقیقا امدم همینو بهت بگم و چندتا خبر از پسرت باشه اروم باش

خب حجم پارت کم بود ولی باید اینجا تموم میشد

dark wine[yoonmon]Where stories live. Discover now