پارت 13🍰🍓

71 7 1
                                    

این قسمت از نامجین هست

نامجون
وقتی چشمام رو باز کردم صدای جین میومد انگاری داست تلفون حرف می‌زد
جین=خب من عاشقتم هق می ..، میگی چی کار کنم چی امروز    ....، باش
و تلفن رو قت کرد
نامجون =جین؟
جین که داشت اشکاش رو پاک میکرد
جین =ج جانم
نامجون دستاش رو باز کرد که جین بیاد بغلش خودش ر  تخت نشست و جین هم رو پاش
نامجون =نمیگی چی شده
جین =خب من خانوادم هق از همجنس گرایی بدشون میاد الان داداشم فهمیده به خانوادم گفته الان هم باید برم پیشون
نامجون =خب جین منم باهات میام
جین =آخه
نامجون =هیش این مشکل منم هست با هم حلش میکنیم
جین =باش
نامجون =حالا بیا بریم پایین

نامجین باهم دیگه صبحانه خوردن و به سمت خونه جین راه افتادن

وقتی رسیدن

نامجون میتونست به راحتی بفهمه جین داره از استرس میمیره
آقای کیم=خب جناب نامجون شی شما به چه حقی با پسر من وارد رابطه شدی
نامجون =ببخشید از نظر شما مشکلی داره
آقای کبم=معلومه که داره چرا دوتا پسر باید باهم رابطه داشته باشن
جین =اوپا من دوسش دارم شما از اولش میدونستین من گی
داداش جین=اعه پس گی همون روز اولی که خونه رو داشتی از ما جدا میکردی باید میزدمت تا یاد بگیری با قوانین خونه کانار بیای الان رفتی بعد از سه سال با یه پسر اومدی میگی من عاشق شدم خب دیگه بگو شدم هرزش
نامجون با داد  =ببین مرتیکه منو جینرعاشق همیم تو هم هیچ گوهی نمیخوری و راجب هرزه بودن باید بگم جین از گل هم پاک تره الان هم ما جین می‌بریم ببینم چی کار میخواید بکنید

دست جینی که داشت گریه میکرد رو گرفت و از خونه زد بیرون
تو ماشین جین آروم گریه میکرد نامجون هم با یه اخم خیلیی هات داشت رانندگی میکرد

بعد از ۳ ساعت به یه دریای رسیدن
نامجون =پیاده شو
نامجین باهم روی یه تاپ نشسته بودن که جین شروع کرد
جین =نامجون ،یشه تنهام نزاری
نامجون =جین این چه حرفی تو دوست پسر منی چرا باید تنهات بزارم تا جون دارم پیشت میمونم
جین =به نظرت من هرزم
نامجون =جین جرعت نکن این لقب هارو به خودت بدی تو از گل هم پاک تری

بعد از ۱ ساعت که حال جین بهتر بود برگشتن خونه

baby boy💫Donde viven las historias. Descúbrelo ahora