Season1~Part2

59 14 9
                                    

The FBI academy
22 January
9:30

برای سومین نفری که از ابتدای ورود دیده بود سر تکون داد و صبح بخیر گفت ، پنج سال از آخرین حضورش در این مرکز می گذشت و جای خوشحالی داشت که معدود افرادی هنوز او را به یاد داشتند ، البته که در ویرجینیا شخصی وجود نداشت که قاتل دو دختر دبیرستانی و سه پسر نوجوان که بازپرس پرونده آنها نیز بود را به یاد نداشته باشد .

از جسد یا بهتر است بگوییم مجسمه دختر بیچاره چیزی دستگیر شان نشد و بررسی دیگر جسد ها نیز کمکی نکرد ، قاتل کارش را خیلی تمیز انجام داده بود .

تصمیم داشت به صحنه قتل های قبلی یعنی خانه دختر حدودا بیست ساله ای در مینسوتا و خانه خانواده جاکوبی در بالتیمور ، چانگبین گفته بود خانه های دیگری که قتل های پیش از این سه در آنها رخ داده است در حال تعمیر برای فروش هستند پس رفتن به آنجا بی فایده بود.

دستگیره در را فشرد و وارد دفتر چانگبین شد انتظار داشت مرد را پشت میز در حال مطالعه جزئیات پرونده احتمالا برای بار هزارم با یک اخم محو نشسته بر چهره اش ببیند اما در ازای آن مردی قد بلند که موهای مشکی کوتاهش را به بالا حالت داده و پالتو سبز تیره و بافت مشکی رنگی تنش بر جذابیتش افزوده بود ، نشسته بر روی یکی از صندلی های مقابل میز در حال نوشیدن قهوه دید.

کریستوفر بنگ !

با دیدن قامت هیونجین مقابل در که خیره به او ایستاده فنجان قهوه را کناری گذاشت و از جا برخواست .

- صبح بخیر هیونجین به موقع رسیدی

- صبح بخیر دکتر بنگ ، افسر سئو کجاست؟

- خبر رسید که حال پدرش مساعد نیست مجبور شد برگرده خونه ، ماجراجویی امروز برای خودمونه

لبخندی از لحن مشتاق مرد بر چهره اش نشست ، اشتیاق حسی که مدتها بود در وجودش کمرنگ شده .

مقابل میز چانگبین رفت تا آدرس دقیق آلیس دالرهاید و خانواده جاکوبی را بیابد .

- مقصد اول مینسوتاست و بعد هم احتمالا حوالی ظهر میریم بالتیمور

- عالیه بعد از تموم شدن کارمون هم میتونیم بریم مطب من

- چرا؟

- بنظر خودت میتونه به چه علت باشه؟

با لحن کلافه ای پاسخ مرد را داد ، چرا فقط بیخیال او نمی شدند.

- من تراپی نیاز ندارم دکتر بنگ

- از اینکه هر شب کابوس ببینی خسته نشدی ؟

- چطور می خوای مانعش بشی ؟

- ذهنت آشفته اس آرامش نیاز داره و بعد باید به ترس هات غلبه کنی

نزدیک مرد رفت جوری که فاصله صورت هاشون به کمترین حد برسه و اختلاف قدی شون آشکار ، حدود پانزده سانت کوتاه تر از مرد بود .

Favorite CrimeWhere stories live. Discover now