Part 5

111 15 15
                                    

Part 5

رسیدن به خونه و در رو باز کرد که جین و پسرا بهت زده نگاه دخترا میکردن که روهم خوابیدن و یکی پاش تو دهن اونه و یکی دستش تو صورت و اون خلاصه از اینجور چیزا.......
جیمین: مگه بقیه دخترا هم اینجا بودن؟
جین: نمیدونم حتما جنی بهشون گفته بیان
تهیونگ: خب الان چیکار کنیم؟بریم؟
جین: نه بابا خب جا هست که اینام اینجا خوابیدن ما میریم تو اتاق
جونگ کوک: اوکیه پس بریم
‏ミ★
.......
‏ミ★
☜︎جنی☞︎
صبح شده بود دیدم بقیه هم خوابن رفتم که صورتمو بشورم ولی تهیونگ رو دیدم که داره صورتش رو میشوره سوالای زیادی ذهنمو درگیر کردههه
تهیونگ اینجا چیکار میکنه؟چرا همیشه این تو همچین جاهایی با من تنها میشه؟چرا یه حس عجیبی دارم؟هوفففف....گاادددددد.
_تو اینجا چیکار میکنی؟
تهیونگ:بیدار شدی پس!
_دوباره باید بپرسم؟
تهیونگ: باشه باشه نکشیمون حالا دیشب جین گفت بیاین خونه من ماهم نمیدونستیم شما دخترا اینجایین رسیدیم شمارو دیدیم جین اصرار کرد بمونیم ماهم موندیم
_وایسا وایسا منظورت از ما....
جونگ کوک: صبح بخیر....تنهایی چیکار میکنین شیطونا؟
یعنی میخوام خفش کنماااااا هوففف چیزی نیست جنی چیزی نیست جنی آروم باش
_شیطونا؟؟ببخشید که دیشب وقتی اومدین که ما خواب بودیم و از هیچی خبر نداریم کسی دیگه ای هم هست؟
جونگ کوک: اره جیمین
نفهمیدم چیشد بلند با یه حالت گریه مانندی داد زدم
_هووففف مای گاددددددد
لیسا: جنی چیشده؟شما....
جونگ کوک پرید وسط حرفش و گفت: ما از دیشب که شما خواب بودین اومده بودیم
لیسا: ما؟یعنی کسی دیگه ای هم هس....
که من پریدم وسط حرفش و گفتم:
_جَمعِشون جَمعِه
لیسا زیر لب گادی گفت و رفتیم که بریم...
‏ミ★
.......
‏ミ★
☜︎راوی☞︎
همه بیدار شده بودن و صبحونه‌‌شون رو خورده بودن و تقریبا ظهر شده بود لیسا کلاس رقص داشت و رزی هم همراه گیتار زدن داشت خوندن رو آموزش میدید جیسو هم که معلوم بود میخواست بازیگر شه پس باید میرفت کلاس بازیگریش جنی هم میخواست آهنگی که نوشته رو ضبط کنه نه اینکه اون خواننده بشه و آلبوم داشته باشه فقط میخواست آهنگایی که نوشته رو پیش خودش داشته باشه بنابراین همشون رفتن و جنی موند و این چهار پسر...
................
جین: جنی چی میخوای درست کنی غذا؟
جنی: اوپا من کار دارم خودتون یچیزی سفارش بدین
تهیونگ: چه کاری؟
جنی: باید به شما توضیح بدم؟؟...اوپا من میرم اگه کاری داشته طبقه بالام تو اتاقم.
جین باشه ای گفت و جنی رفت طبقه بالا و در اتاق رو باز کرد و خودشو پرت کرد رو تخت و آخیشی گفت و بعد از چند دقیقه شروع کرد به ضبط آهنگش که به نام (you and me) بود.....
(توصیه میشه آهنگ رو با ورژن you and me jazz پلی کنید همین رو بنویسید گوگل میاره براتون)

..............

(Lyrics)
You know I gotcha
You know that I got you like that
Ain't nobody gon' have your back
Like the way I do
You love it just say you do
You know you got me
Everything you do
Everything you did
Everything I wish I was with
Makes me feel alright
I'm just saying, so
I really like it
Nothin' in the world can make me feel
The way you do, the things you do
I really like it
Nothin' in the world can make me feel
The way you do, the things you do
I love you and me
Dancing in the moonlight
Nobody can see
It's just you and me tonight
I love you and me
Dancing in the moonlight
Nobody can see
It's just you and me tonight
Look at you, now look at me
How you ever, ever gonna find someone like this?
Look at you, now look at me
How you ever, ever gonna find someone like this?
You're the reason my heart skips, drops
Just a little touch, my world stops
Finally I know that you're mine
I don't want to fall
Don't wanna play this game of love, oh-eh-oh
There's nowhere to hide
I really like it
Nothin' in the world can make me feel
The way you do, the things you do
I really like it
Nothin' in the world can make me feel
The way you do, the things you do
I love you and me
Dancing in the moonlight
Nobody can see
It's just you and me tonight
I love you and me
Dancing in the moonlight
Nobody can see
It's just you and me tonight
Look at you, now look at me
How you ever, ever gonna find someone like this?
Look at you, now look at me
How you ever, ever gonna find someone like this?.......

تهیونگ: از این هنرا هم داشتی پس رو نکردی..
جنی بهت زده برگشت سمتش و گفت:
_از کی اینجا بودی؟؟؟
تهیونگ که داشت یواشکی از همون اولاش گوش میداد چیزی نگفت و جنی دوباره پرسید..
تهیونگ: از...از همون اول فکر کنم
جنی: میخوای مسخرم کنی یا چی؟
تهیونگ: مسخره چرا؟
جنی: بخاطر صدام دیگه
تهیونگ: صدات که بد نیست
جنی با ذوقی که داشت و نخواست نشون بده گفت:
_جدی میگی؟
تهیونگ: آره قصد نداری آیدل بشی؟
جنی: نه راستش خیلی دوست ندارم آیدل بشم اینم همینجوری خوندم
تهیونگ: آهنگ جدیدیه اخه نشنیده بودم تا حالا؟
جنی: نه...خودم نوشتمش
تهیونگ: منم باور کردم...شاید صدات خوب باشه ولی جدی خودت نوشتی؟
جنی: آره...شک داری؟
تهیونگ: حقیقتا آره..
جنی: مگه مهمه؟
تهیونگ: چرا انقدر با من لجی تو بچه؟
جنی: نیستم که..
تهیونگ: میبینی همین الانم داری لجبازی میکنی..
جنی شونه ای بالا انداخت و چیزی نگفت
تهیونگ: میخوای بریم به بقیه هم نشون بدیم استعدادتو
جنی: نه....چیز همینجوری بهتره
تهیونگ: چرا نه؟
جنی: اخه شاید خوششون نیاد و صدام خیلی بد باشه
تهیونگ: شوخی میکنی دیگه؟زدی رو دست آیدلا..
جنی: خب پس بعدا
تهیونگ: چرا بعدا؟دیگه از چی میترسی؟
جنی: بابا از چیزی نمیترسممممم منظورم اینه دخترا هم بیاننننننن....
تهیونگ اوکی ای گفت و رفتن پایین
‏ミ★
.......
‏ミ★
جین: هنوز دخترا نیومدن؟
جنی که داشت گریه میکرد گفت:
_نه حتی..حتی زنگ میزنم هم جواب...نمیدن
تهیونگ: جنی آروم باش گریه نکن
جنی همونطور که گریه میکرد داد زد گفت:
_چطور آروم باشمممم؟؟؟هااا ببین ساعت چنده هیچکدوم جواب گوشیشون رو نمیدن معلوم نیست...معلوم نیست کجاننن(شما با هقق هقق و گریه زاری تصور کنید)
جونگ کوک: اینجوری نمیشه باید بریم دنبالشون..جنی میدونی کلاساشون کجاست؟؟
جنی: نمیدونم...فک..فکرکنم آدرسشون رو تو گوشیم داشته با..باشم،
تهیونگ دست جنی رو گرفت و دستش رو گرم میکرد و ماساژ میداد و میگفت آروم باش......

:::::::::::::::::::::::::::::::::
Please comment
Please vote 💞
ببخشید اگه یکم طول کشید...
فکر میکنین چه اتفاقی برا دخترا افتاده؟
چطور بود این پارت؟اگه مشکلی داشت بگین و فکر کنم زیاد نبود پارت شما ببخش..
پس...میخوام حمایت هاتون رو ببینم و خوشحال شم و پارت های بیشتری بزارم✨🫶🏻

Forbidden love 1Where stories live. Discover now