سر و صدای دیوانه کنندهی محوطهی بزرگ مسابقه، نورهای رنگارنگی که اطراف میچرخید و صدای جیغ کشیدن لاستیک رالیهای مختلف روی آسفالت زمین، همهمهی مردم و صدای گوشخراش ریمیکسی که از باندهای اطراف پخش میشد، فضای مسابقه رو تکمیل کرده بود.
یونگی از بدو ورودش همه چیز از زیر نگاه تیزش گذشته بود و حالا کنار جیمین نشسته بود.
×پارک جیمین؟ بعد از بردت قراره بزنی جاده خاکی؟
جکسون وانگ، بهترین دوست و البته رقیب جیمین بود که با دیدن مردی ناآشنا در کنار جیمین، شیطنتش مثل همیشه خودش رو نشون داده بود.
جیمین با خنده به جکسون که در ماشین کناریاش بود و از پنجرهی پایین باهاش حرف میزد نگاه کرد. متوجه منظورش شد و با قرار دادن انگشتهاش کنار پیشانیاش، صداش رو به گوش رسوند
+راهش رو بلدم جکی.
کلاه ایمنی نداشت و این فقط و فقط برای جیمین و جکسون مجاز بود. حتی داشتن همراه هم قوانین خودش رو داشت؛ جیمین اجازه نمیداد هر کسی در کنار راننده هنگام مسابقات بنشینه.
نگاهش رو به سمت یونگی برگردوند و گفت
+آمادهای؟
_برای مُردن؟ راستش نه، من هنوز کار دارم.
نگران بود و مضطرب و هیچ قصد نداشت طوری جلوه بده که اتفاق مهمی نیست؛ چون اون الان پشت خط مسابقهی رالی بود!
جیمین خندید و چند بار پدال گاز رو فشرد.
+میدونم میبَرم و قول میدم بعدش هر کاری که بخوای رو انجام بدی.
_من الان فقط چیزی رو میخوام که تو خیلی وقته میخواییش.
خودش رو سمت جیمین متمایل کرد و با بالا بردن دست راستش، صورت جیمین رو گرفت و به خودش نزدیکش کرد. خیرگی نگاهش رو روی سیاهی کروی نگاه جیمین حفظ کرد و لبهاش رو مهر لبهای جیمین کرد. بوسه زد و ثبت کردن اون لحظاتی رو که برای اولین بار و تنها برای خودشون بود.
جیمین مسخ شده، چشمهاش رو مقابل پلکهای بستهی یونگی بست و وجودش رو برای بوسه گذاشت. همراهیاش کرد و به آتشی که در وجودش به پا شده بود اجازهی شعلهور شدن داد.
ثانیهها گذشت و لبهای مرطوب شدهاشون از هم فاصله گرفت. ثانیهای از سبز شدن چراغ استارت میگذشت و ماشین پارک جیمین، تنها ماشینی بود که پشت خط مونده بود!
_انجامش بده.
حرفش مصادف شد با کنده شدن چرخهای ماشین از روی زمین. صدای جیغ لاستیکها بلند شد و ثانیهای بعد، ماشین از دیدرس افرادی که ایستاده بودن دور و دورتر شد.
یونگی هیچ ایدهای نداشت که چه قدر گذشته و کجا هستن، چون تنها چیزی که میدید، باریکههایی از اطرافش بود که با سرعت ازشون گذر میکردن و تنها چیزی که میشنید، صدای موتور ماشین و نفسهای جیمین بود.
YOU ARE READING
My PARTNER
Fanfiction[شریک من] "+من میخوام... همراهم باشی، کنارم، دست تو دست، قدم به قدم، همیشه و همهجا، مثل نفس. _باهات میمونم." کاپل: جیون، یونمین،(ورس). ژانر: برشی از زندگی، روانشناسی سکسولوژی، اسمات. Couple: JiYoon, YoonMin,(Verse). Genre: Slice of Life, Psycholo...