با صدای آیفون سمت در رفت: کیه؟
اما جوابی نشنید. فکر کرد شاید مزاحم باشد. اما دوباره آیفون به صدا درآمد. ولی باز هم کسی جواب نداد.
در را باز کرد. مردی ناشناس مقابلش ایستاده بود: شما کی هستین؟
مرد داخل خانه قدم گذاشت و جونگکوک را که نمیتوانست مقاومت کند هول داد. جونگکوک به دیوار برخورد کرد و روی زمین افتاد. فشار دستی که به سینه اش برخورد کرده بود، هنوز هم روی قلبش سنگینی میکرد. مرد اسلحه اش را بیرون کشید و مقابل جونگکوک گرفت. جونگکوک با بهت و ناباری به اسلحه و بعد هم به چهره ی مرد ناشناس نگاه کرد.
قلبش حالا با سرعتی باورنکردنی میزد. درد شدیدی قفسه ی سینه اش را پر کرد. سینه اش را چنگ زد و چشمانش را بست.
صدای شلیک گلوله ای شنیده شد و جونگکوک با بدنی که از ترس میلرزید، از جا پرید. جسد مردی که مغزش روی دیوار و خونش روی صورت جونگکوک پخش شده بود روی جونگکوک افتاد و او در حالی که درد میکشید و
ترسیده بود، فریاد زد: کمک...
اما صدایی که تمام توان جونگکوک را در خود داشت، به زور حتی به گوش جیمین رسید.
جیمین جسد جیمی را کنار زد و از شدت درد کنار جونگکوک افتاد. اما به روی خودش نیاورد. دستانش را دور شانه های جونگکوک گرفت: خوبی؟
جونگکوک سینه اش را محکمتر چنگ زد. با وجود جنازهای که کنارش افتاده، بدتر از آن بود که بتواند پاسخی به سوال جیمین بدهد .
جیمین به سختی بلند شد و به اشپزخانه رفت. تمام داروهای جونگکوک را داخل پلاستیکی ریخت و از داخل اتاق کیف کولیش را برداشت لوازم ضروریش را داخل آن گذاشت و روی کولش انداخت.
جونگکوک هنوز شوکه بود و به جسد جیمی خیره. جیمین زیر بغلش را گرفت و او را بلند کرد: باید بریم .
هر دو به سختی خود را به پارکینگ رساندند. جیمین جونگکوک را روی صندلی عقب نشاند و پتویی که داخل ماشین بود روی او کشید: دراز بکش .
جونگکوک تازه به خودش امده بود: کجا میریم؟ باید پلیسو خبر کنیم .
جیمین چیزی نگفت و در را بست. سوار شد و خیلی زود از آنجا دور شدند.
_خانوادم نگران میشن... باید برگردیم.
جیمین نمیتوانست خبر مرگ پدر و مادرش را به او بدهد. بهتر بود او را در بی خبری نگه دارد: اونا دنبال توان. پدر و مادرت حالشون خوبه. باید تا میتونیم دور شیم.
YOU ARE READING
River flows in you
Fanfictionᮂ River flows in you 🌊 ─̶ Couple: Kookmin ─̶ Genre: Romance, Angst ─̶ Author: Maya _Reverted: Shadow اگر بفهمید کسی که عاشقشید قاتل معروفیه که افراد مهمو ترور میکنه چیکار میکنید؟ اگر یه قاتل معروف باشید و ازتون بخوان کسی که عاشقشید بکشید چون اون...