part 17

124 19 0
                                    

نویسنده:

همه دور هم جلوی تلویزیون دراز کشیده بودن

تقریبا وسطای فیلم بود که چانگبین برگشت و
با شیطنت به جونگینی که غرق فیلم بود نگاه میکنه

یکم طرفش خم میشه و با دستاش محکم بهش ضربه میزننه
بلند داد میزنه:هووووو

جونگین شروع میکنه مثل بچه ها داد زدن و علاوه بر جونگین بقیه هم
از صدای بلند چانگبین شک شدن

جونگین:یاااااااااا هیونگگگ خیلی بدی!وسط فیلم بودممم

چانگبین:هالا دیدی میترسی
و زد زیر خنده

سونگمین که دید چانگبین تو حال خودشه پشتش وایساد و حرکت خودشو تکرار کرد

و ریاکشن چانگبین حتا بدتر از جونگین بود

بقیه بلند شروع کردن به خندیدن
و چانگبینن پوکر به همشون نگاه میکرد

چانگبین:اصن هالا که اینجوریه فردا میریم اتاق فرار هرکی بیشتر ترسید یا منصرف شد شام سه شب به حساب اون

جونگین:اوکیی

برگشتن و به بقیه نگاه کردن و بقیه هم موافق کردن

بعد از تموم شدن فیلم همه سمت اتاقای خودشون رفتن

{اتاق مینسونگ}

جیسونگ روی تخت نشسته بود و محکم سرشو گرفته بود

لینو وارد اتاق شدو با نگرانی طرف جیسونگ یورش برد

÷یا سنجاب حالت خوبه؟
_م.ینهو سرم...سرم خیلی درد میکنه میشه یه قرص برام بیاری

مینهو سریع وارد اشپزخونه شد و از اونجایی که نمیدونست قرصا کجان
رفت و وارد اتاق چانگبین و جونگین شد
ولی خواب بودن..
پس رفت سمت اتاق بنگ چان و سونگمین

درو باز کرد.. کاش باز نمیکرد

دوتا پسر بدون لباس روی تخت عشق بازی میکردن
که باعث شد لینو چندشش بشه
پس با صورت جمع شده چشماشو بست و به چان گفت
÷ایییی خوبه رو کار نیستین...چان قرصا کجاست؟

چان پاشد و لباس پوشید
روبه مینهو گفت:براچی میخوای
÷برا جیسونگ میخوام
چان:چیی؟حالش خوبه؟
÷اره خوبه زود بیا یه قرص بده

چان پاشد و قرصی که فکر میکرد مناسبه رو به لینو داد و برگشت سمت اتاقش

÷مرسی برو به ادامه کارتون برسین

چان فاکی نشون داد و رفت


....

لینو وارد اتاق شدو با بدن خواب پسر مواجه شد

بالای سرش رفت و دستشو روی پیشونیش گذاشت

از اونجایی که یه مدت پیش مادرش که دکتر بود کار میکرد میدونست جبسونگ خیلی بد داره تو تب میسوزه

《sweet ending》♡Where stories live. Discover now