نویسنده:
همه دور هم جلوی تلویزیون دراز کشیده بودن
تقریبا وسطای فیلم بود که چانگبین برگشت و
با شیطنت به جونگینی که غرق فیلم بود نگاه میکنهیکم طرفش خم میشه و با دستاش محکم بهش ضربه میزننه
بلند داد میزنه:هوووووجونگین شروع میکنه مثل بچه ها داد زدن و علاوه بر جونگین بقیه هم
از صدای بلند چانگبین شک شدنجونگین:یاااااااااا هیونگگگ خیلی بدی!وسط فیلم بودممم
چانگبین:هالا دیدی میترسی
و زد زیر خندهسونگمین که دید چانگبین تو حال خودشه پشتش وایساد و حرکت خودشو تکرار کرد
و ریاکشن چانگبین حتا بدتر از جونگین بود
بقیه بلند شروع کردن به خندیدن
و چانگبینن پوکر به همشون نگاه میکردچانگبین:اصن هالا که اینجوریه فردا میریم اتاق فرار هرکی بیشتر ترسید یا منصرف شد شام سه شب به حساب اون
جونگین:اوکیی
برگشتن و به بقیه نگاه کردن و بقیه هم موافق کردن
بعد از تموم شدن فیلم همه سمت اتاقای خودشون رفتن
{اتاق مینسونگ}
جیسونگ روی تخت نشسته بود و محکم سرشو گرفته بود
لینو وارد اتاق شدو با نگرانی طرف جیسونگ یورش برد
÷یا سنجاب حالت خوبه؟
_م.ینهو سرم...سرم خیلی درد میکنه میشه یه قرص برام بیاریمینهو سریع وارد اشپزخونه شد و از اونجایی که نمیدونست قرصا کجان
رفت و وارد اتاق چانگبین و جونگین شد
ولی خواب بودن..
پس رفت سمت اتاق بنگ چان و سونگمیندرو باز کرد.. کاش باز نمیکرد
دوتا پسر بدون لباس روی تخت عشق بازی میکردن
که باعث شد لینو چندشش بشه
پس با صورت جمع شده چشماشو بست و به چان گفت
÷ایییی خوبه رو کار نیستین...چان قرصا کجاست؟چان پاشد و لباس پوشید
روبه مینهو گفت:براچی میخوای
÷برا جیسونگ میخوام
چان:چیی؟حالش خوبه؟
÷اره خوبه زود بیا یه قرص بدهچان پاشد و قرصی که فکر میکرد مناسبه رو به لینو داد و برگشت سمت اتاقش
÷مرسی برو به ادامه کارتون برسین
چان فاکی نشون داد و رفت
....
لینو وارد اتاق شدو با بدن خواب پسر مواجه شد
بالای سرش رفت و دستشو روی پیشونیش گذاشت
از اونجایی که یه مدت پیش مادرش که دکتر بود کار میکرد میدونست جبسونگ خیلی بد داره تو تب میسوزه
YOU ARE READING
《sweet ending》♡
Actionفلیکس و جیسونگ برای یه زندگی اروم به کره میان ولی بدون اینکه بدونن زندگی هیچ وقت اونطوری که میخوان نمیشه و ناخواسته وارد بازیه اشتباهی میشن کاپل اصلی:هیونلیکس کاپل فرعی:مینسونگ،