+میخام دوهفته بعد ازتون آزمون بگیرم و تاکید میکنم خیلی خیلی برام مهمه یعنی نمرش برای شما خیلی مهمه!
خانم جانگ با جدیت کامل رو به دانش آموزاش گفت و نگاه کوتاهی به تهیونگ و جونگکوک که کنارهم نشسته بودن ،انداخت و بعد به جیمین که جای همیشگیش نشسته بود نگاه کرد:و کسایی که تو آزمون قبل، نمره ی قبولی رو نگرفتن بیشتر برای نتیجه ی آزمونشون برای هفته ی بعد تلاش کنن چون اینبار هیچ جای جبرانی براشون نیست؛ خسته نباشید.
چند ثانیه بعد از آخرین حرف معلم ریاضیشون ، صدای زنگ بلند شد و همه شروع به جمع کردن وسایلشون کردن تا سریعتر سمت خونه هاشون حرکت کنن و یه دل سیر بخوابن ، تو همون لحظه، جین و جیمین هم در حالی که داشتن کتاب و دفترهاشون رو داخل کیفشون میچپوندن باهم حرف میزدن.
×جیمین اگه اینو خراب کنی بدبخت میشیا!
_میدونم....متاسفانه اگه نمره ی قبولی نیارم دیگه اجازه ی ادامه دادن فوتبالو ندارم جین.
×پس شرط مادر زنم اینه_بله شرط خانم اینه، انگار تقصیر منه مغزم نمیکشه.
جین خنده ای کرد و با چشمای خندون رو به رفیقش گفت: پسر تو مغزت پر شده از کراش جونت جایی نمیزاری واسه این درسای بی صاحاب که
_نه که تو خودت مغزت پر از درسه
×ولی حداقل مثل بعضییییااااا نیفتادم.
بعضیارو جوری کشیده گفت و با نگاهش جیمین رو نشونه گرفت که جیمین نتونست نخنده اما پسر کوتاه تر، دوباره قیافه ی بدبختی به خودش گرفت و با بیچارگی لب زد: اینارو بیخیال...حالا من چه خاکی باید تو سرم بکنم؟!
×گل سرسبدِ معلما قراره بهت تدریس کنه دیگه چی میخای؟!
_کراشمو
جین نگاه عاقل اندر سفیهی بهش انداخت و همونطور که کوله اش رو یه طرف دوشش انداخت، با سر به بیرون کلاس اشاره کرد:زودباش برو پیش اون پسره بهش بگو از فردا یه تایمی برا توهم بزاره، همش دوروبر جئون نچرخه.
_یعنی میگی رو کراشم ، کراش زده؟
×چمیدونم من
از در کلاس خارج شدن و داخل راهروها همونطور که راه میرفتن به صحبتشون ادامه دادن البته چشمای جیمین در حال گشت و گذار بین دانش آموزا بود تا پسر مدنظرش رو پیدا کنه.
_ولی راست میگی امروز خیلی جیک تو جیک بودن
×پس تو ام متوجهش شدی!
هردوبا نگاهی به هم، جوری که انگار پازلی حل کرده باشن برای هم ابرو بالا بردن.
×میگم گفتی جونگکوک بهت گفته دو زنگ رو پیش تهیونگ بشینه؟ دقیقا بعد از اولین زنگی که باهم نشستن نه؟چرا باید بخاد به جای توام امروز کنارش باشه؟
YOU ARE READING
CRUSH
Romanceخلاصه:کراش ها ،آدمیانی هستن که طی مدت زمان مشخصی ما اونهارو عاشقانه میپرستیم و علاقه ی شدیدی بهشون داریم اما بیشتر مواقع بعد یه مدت فراموش میشن ؛حالا برای خیلیابه یه خاطره ی خنده دار وبامزه ،واسه ی سری دیگه غم انگیز و واسه ی سری که خوش به حالشون، تج...