×می دونستم
_چییو می دونستی؟ تو که داشتی میگفتی از جونگکوک خوشش میاد
غلتی زد و به مینجی و مینجو نگاه بدی انداخت تا ساکت شن و کنارش یه ریز حرف نزنن اما انگار نه انگار!
یکیشون صدای آژیر آمبولانس درمی آورد و اون یکی خودشو زخمی نشون میداد و ناله میکرد تا یکی کمکش کنه.
×حالا نه که خودت نگفتی هیچی
_یه بار دیگه بگو نشنیدم جین
×داری خودتو به نشنیدن میزنی
مینجی:بی بو بی بو بی بوووووووو نهههههه الان کمکت میکنیمممممم
مینجو نمادین دوباره دادی از ناتوانی و درد کشید و خودش رو این ور و اون ور غلت داد:دالم میمیرم، قهرمان السا داره میمیلهههه اوه مشیح
جوری با جیغ و فریاد حرف میزدن انگار واقعن اندازه ی زمین و آسمون باهم فاصله دارن و صداشون به هم نمیرسه، در کنارش صدای اهنگ خوندن های خواهرش از حمومِ اتاق، بماند چه قدر بلند بودن که از داخل حموم شنیده میشد.
جیمین از جاش بلند شد و گوشی رو بیشتر به گوشش چسبوند:جین میگم نشنیدم یه بار دیگه بگو
×میگمممم نههه کهههه خودتتت در موردشووون چرتتت نگفتیییی!
_خیله خب بابا چرا داد میزنی؟
×چون همینطوریش کری تو، چه برسه به اینکه دوتا بچه کنارت جیغ بکشن.
جیمین به زور، کلمه هایی که شنیده بود رو ردیف کرد تا یه جمله ی قابل فهم ازشون دربیاره و تا حدی فهمید که جین چی گفت و خب حرفی نداشت...چون حق بود.
مینجی:جینی اوپااا جینی اوپاااااا جینییییییییی اوپااااا
_یه لحظه ساکت شید دخترا
مینجو با دیدن تغییر رویه ی بازیشون و اذیت کردن جیمین ، از حالت دراز کش خارج شد و خودش رو مثل قل دیگه اش به تخت رسوند تا دادوفریادشو از سر بگیره :یس یسسس یس یسسسس جینی اوپاااا
اما بعد دوباره با خستگی خاموش شد و به بپر بپرهای مینجی پوکر چشم دوخت اما بعد از چند ثانیه دوباره از جاش بلند شد و شروع کرد به داد زدن و پریدن.
با خنده ی جین پشت تلفن، هوف کلافه ای کشید و با گرفتن لباس های اون دوتا توله، کشیدشون پایین و تو بغل خودش چپوند تا حرف آخرشو بزنه: ولی لعنتی واقعا داشتم خجالت میکشیدم جین! پسره دست بردار نبود، تا اینکه رفتم دستشویی تا یه لحظه آب دماغمو پاک کنم.
با خنده ی بلند تر جین خودش هم خندش گرفت و به مینجی که دست و پا تکون می داد تا خودش رو خلاص کنه توپید:بشین سرجات یه دیقه
YOU ARE READING
CRUSH
Romanceخلاصه:کراش ها ،آدمیانی هستن که طی مدت زمان مشخصی ما اونهارو عاشقانه میپرستیم و علاقه ی شدیدی بهشون داریم اما بیشتر مواقع بعد یه مدت فراموش میشن ؛حالا برای خیلیابه یه خاطره ی خنده دار وبامزه ،واسه ی سری دیگه غم انگیز و واسه ی سری که خوش به حالشون، تج...